ورزش زورخانهای یا ورزش باستانی و یا ورزش پهلوانی نام مجموعه حرکات ورزشی با اسباب و بیاسباب و آداب و رسوم مربوط به آنهاست که در محدوده تاریخی و فرهنگی ایران از گذشتههای دور رواج داشته است.
کشتی پهلوانی در محلی به نام زورخانه گرفته میشد.
مسابقههای کشتی تا سال 1318 به آیین کشتی پهلوانی برگزار میشد اما در زمان رضاشاه و با گسترش فرهنگ جدید ورزشی باشگاهها شکل گرفتند و اصول جدید ورزشی حاکم شد.
در تاریخچه کشتی پهلوانی و ورزشهای زورخانهای آمده است که ورزش و انجام حرکات پهلوانی جزو فعالیتهای اصلی روزمره ایرانیان در دوران باستان بوده است جامعه آن زمان ارزش خاصی برای ورزشکاران خود قائل میشوند چرا که آنان به خاطر داشتن قدرت بدنی و شجاعت روحی شکرگزار بوده و هرگاه که نیاز میشد برای دفاع از خانواده و سرزمین خود در برابر دشمنان حاضر به جان فشانی بودند.
پهلوانان همیشه جایگاه ویژهای در بین مردم و حاکمان داشتهاند.
آنگاه سرنوشت جنگها را هم رقم میزدند به این ترتیب که پهلوانها دو طرف جنگ بدون درگیر شدن لشگرها و با یک رقابت راهیافتن داستان پهلوانان به ادبیات و شعر ایران زمین، پهلوانی سرنوشت جنگ را مشخص میکردند.
به وجود آمدن مرام نامهها و فتوتها و انتقال سینه به سینه و نسل به نسل ماجراهای پهلوانان در بین مردم ایران زمین، نشان دهنده نقش ویژه و تاثیر گذار پهلوانان بر تاریخ ایران است.
لازم به ذکر است در زبان فارسی ایران باستان بیش از 30 لغت در ارتباط با مفاهیم قهرمان و پهلوان وجود دارد که خود این موضوع میزان علاقه وافر ایرانیان به قهرمانان و پهلوانان را مسلم و آشکارا میکند.
از سابقه و تاریخ پیدایش این رشته در ایران روایات مختلفی مطرح است اما کتاب تاریخ نشان میدهد که 4500 سال پیش در لرستان و بینالنهرین آثاری وجود داشته که حکایتگر وجود و اهمیت داشتن ورزش و مهارتهایی است که امروز «کشتی» نامیده میشود.
نام کشتی از کمربندی به نام «کشتی» گرفته شده که زرتشتیان هنگام خواندن دعا و پهلوانان برای کشتیگیران این کمربند را سه بار دور کمر میبستند آنها برای رویارویی با حریفان خود آن را به کمر میبستند که یادآور سه اصل زرتشت، گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک بود.
غیر از آثار زرتشتیان، نوشتههای مورخین یونانی و روسی و همچنین شاهنامه فردوسی، همه دال بر اصالت و قدمت فرهنگ کشتی و پهلوانی در ایران است.
باورود اسلام به ایران، آیین پهلوانی رنگ مذهبیتری به خود گرفت و مورد توجه بیشتر اندیشمندان و مردم واقع شد. برخی معتقدند آیین جوانمردی و فتوت نوعی تصوف عامیانه و کوچه بازاری است.
در دوران صفویه و زندیه، کشتی پهلوانی دورانی طلایی و پر رونق خود را سپری کرد و در هر شهری صدها پهلوان و نوخواسته به کشتی گرفتن و آموختن فنون و آیین پهلوانی مشغول بودند.
در دوران قاجار علاقه به کشتی چنان افزایش یافت که ناصرالدین شاه شخصی به نام صاحب الدوله را مامور گسترش و توسعه کشتی کرد و رقابت پهلوانان را در میادین مختلف شهر رواج داد.
هر سال با برگزاری رقابتها، پهلوانان ایران از دل این مسابقات معرفی میشد و بازوبند پهلوانی را به صورت امانت برای یک سال در اختیار میگرفت که در صورت تکرار این قهرمانی در سه سال پیاپی صاحب بازوبند پهلوانی شود.
کشتی پهلوانی هر چند ریشه در تاریخ و فرهنگ ایران زمین دارد و با روح ایرانیان گره خورده اما در سالهای اخیر چندان مورد توجه مسئولان ورزشی قرار نگرفته است و به نظر میرسد از رونق و نشاط گذشته برخوردار نیست.
ورزشیهای زورخانهای یکی دیگر از ورزشهای پهلوانی محسوب میشود که نام دیگر آن ورزشهای باستانی ایرانیان است جایی که در آن به ورزشهای باستانی میپردازند زورخانه نام دارد در زورخانه علاوه بر ورزشهای زورخانهای کشتی نیز گرفته میشد.
آیینهای پهلوانی و زورخانهای در تاریخ 25 آبان 1389 در فهرست میراث معنوی یونسکو از سوی ایران به ثبت جهانی رسید.
ورزشهای زورخانهای از قدیمیترین ورزش بدن سازی جهان معرفی شده است.
ورزش و انجام حرکات پهلوانی جزو فعالیتهای اصلی روزمره ایرانیان در دوران باستان بوده است.
جامعه آن زمان ارزش خاصی برای ورزشکارانی قایل میشد که برای قدرت بدنی و شجاعت روحی که در اختیار داشتند، شکرگزار بودهاند.
برپایه تاریخ، زورخانه در حدود هفتصد سال پیش (قرن 7 خورشیدی) به وسیله محمود معروف به پوریای ولی که ظاهرا از مردم خوارزم بوده و گویا در سال 772 هجری قمری، درگذشته به صورت امروزی باز سازمان دهی شده است.
با این حال برپایه رفتار و منش تاریخی و اسطورههای ایران زورخانه میتواند دستکم در ایران، تاریخی بسیار کهن تری داشته باشد چرا که مردم ایران که از ابتدای تاریخ نود به پهلوانی و کشتی گیری و آمادگی جسمانی نیاز مبرم داشتهاند تا به دستور زرتشت پیغمبر باستانیاش خود را برای یازی اهورا مزدا در چالش با اهریمن نیرومند سازند به همین دلیل است که همواره ضعف و زبونی را نکوهش کردهاند.
جایگاه زورخانه پیش از اسلام در زنده کردن جنبش ملی ایران و ستمنیز با بیگانگان و نیز رستاخیر زبان پارسی و فرهنگ و آیین افتادگی و درسی که از عهد باستان در ایران رواج داشته است، اهمیت ویژه دارد و زرتشت زورخانهای آداب و سنتی خاصی دارد.
آداب و سنتی که با پیروی از پهلوانان و دلاوران افسانهای دوره باستانی از پیشوای نخستین شیعیان و جوانمردان، خلق و خوی مردانگی و مروت و جوانمردی را در ورزش کاران بر میانگیزد یا نیرو میبخشد این فضایل در قالب شعر و داستانهایی به صورت آهنگین به همراه ضرب زورخانهای توسط مرشد برای بر انگیختن ورزشکاران در هنگام ورزش خوانده میشود ورزشکاران همراه با نواختن مرشد حرکات گروهی و یا فردی را به نمایش در میآورد.
ورزش باستانی در بین ورزشکاران به احترام و ادب معروف است به محوری که تمام حرکات با رخصت گرفتن انجام می شود و شعار ورزش باستانی پرورش روح و جسم است به محوری که شیعیان زورخانه را مسجد دوم خود میدانند.
ولی در فصل جدید ورزشکاران این آدابورسوم کمکم از بین رفته است و مذهب کمتر در این ورزش دیده میشود.
یکی دیگر از اصلیترین آداب زورخانه این است که ورزشکاران باید مواردی از قبیل فروتنی و از خود گذشتگی مروت و مردانگی، سفرهداری، کمک به فقرا و تنگدستان را رعایت کنند.
یکی از رسمهای شیرین و معروف زورخانه گلریزان است که در جشنها و اعیاد و میلادهای چهارده معصوم در برخی موارد برای قدردانی از زحمات پیشکسوتان گرفته میشود و در آخر مراسم دو جوان دو طرف سنگی را گرفته و دور میزنند و مردم پول در آن لنگ میاندازند.
در زورخانه حرکات گوناگونی انجام میشود که شنو رفتن و نرمش، میل گرفتن، پا زدن، سنگ گرفتن، چرخ زدن، میل بازی و شیرین کاری بین پا از جمله و ورزشهای زورخانهای به حساب میآید.
ورزش زورخانهای هم مانند برخی از ورزشها مثل کاراته و کونگفو ورزشکاران براساس رتبهای که دریافت میکنند حرکات را به نوبه خود انجام میدهند این رتبهبندی از رتبه یک که ورزشکار یک سال سابقه دارد شروع شده تا به رتبه نهم که سابقه ورزشکار به 45 سال ورزش کردن میرسد ختم میشود.
رتبه نهم در ورزشهای زورخانهای دارای اهمیت فراوانی است و در اصطلاح به این ورزشکاران که سابقه زیادی دارند و با ورود و خروج این ورزشکاران مرشد زنگی را مینوزاد به آنها ورزشکاران زنگی گفته میشود که تعدادشان در کشور بسیار محدود میباشد البته گفتنی است که سیر بودن و داشتن مقام در مسابقات به کسب کردن رتبه قبل از زمان موعود تاثیر دارد ورزشکار بعد از کسب کردن رتبه جدید امتیازات رتبه قبل نیز برای وی محسوب میشود جایگاه امروزی ورزشهای زورخانهای نسبت به قبل تغییر زیادی کرده است اگرچه شاید امروز ورزش باستانی دارای رونق کمتری بوده، اما هنوز هم برای کسانی که در گودهای زورخانه پیر شدهاند خاطرهانگیز است.
امروزه در تهران 50 زورخانه برقرار است که از مهمترین این زورخانهها میتوان به ورزشگاه شهید فهمیده که میزبانی مسابقه های کشوری فدراسیون پهلوانی و زورخانهای ایران است و به ثبت ملی رسیده است اشاره کرد این باشگاه در شمال پارکشهر در خیابان شهید نیامن بخش تهران قرار دارد.
ورزش زورخانهای امروزی با ورزش چند سال اخیر تفاوت بسیاری از نظر ظاهری و نوع ورزش کرده است امروزه استفاده از لنگ در ورزش باستانی از طرف فدراسیون این ورزش ممنوع شده است، اما در شهرهایی مانند کرمانشاه و اراک هنوز هم مانند گذشته از لنگ استفاده میشود.
امروزه مسابقههای ورزش باستانی به صورت تیمی در یکی از شهرهای ایرانی صورت میگیرد که در آن هر تیم شامل 10 نفر میباشد یک نفر مرشد، 8 ورزشکار و یک میاندار، که ورزش را با پیچیدگی بسیار زیادی نسبت به ورزش ساده زورخانه انجام میدهند.
در پایان گفتنی است، پرونده ثبت جهانی آیینهای پهلوانی و زورخانهای به کوشش فدراسیون ورزش پهلوانی و زورخانهای دقت با همکاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران آماده گردید و به ثبت جهانی رسید.
همچنین بنیاد فردوسی پست از بستن تفاهم نامه همکاری های فرهنگی و اجرایی با فدراسیون پهلوانی و زورخانهای ایران توانسته است، فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه ای را در ایران و جهان بهگونه فرهنگی، هنری معرفی نماید به همین منظور بنیاد فردوسی به عنوان برترین سازمان مردم نهاد ایران در زمینه ترویج فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای معرفی شده است.
انتظار می رود رفتار ورزشکاران باستانی کار در زورخانه مبتنی بر اصول آیین فتوت و جوانمردی، از روی گذشت، فروتنی، پرهیزگاری، عدالت، صفا و ادب باشد. با توجه به این اصول، ورزش باستانی دارای آداب و رسومی است که هر ورزشکار وظیفه دارد از لحظه ورود به زورخانه تا هنگام خروج در چهارچوب اصول و مقررات آن عمل کند. این اصول عبارتند از:
سحرخیزی
از رسوم دیرین ورزشکاران زورخانه، سحرخیزی بوده است. سابقه این رسم به آیین های دیرین و کهن ایران زمین، سابقه فرهنگی مردم منطقه در فلات ایران و عبادت صبحگاهی در فرهنگ و تاریخ دوره اسلامی می رسد. گزنفون و استرابون هر دو سحرخیزی جوانان و بزرگ سالان عهد هخامنشی را برای ورزش تصریح کرده و نوشته اند: با صدای شیپور حاضرباش پیش از طلوع آفتاب بیدار و همه در یک نقطه معین اجتماع می کردند. سپس جوانان به گروه های پنجاه نفری تقسیم می شدند و هر گروه به همراه فرمانده خود در طول مسافتی ۴۰ استاد (هر استاد ۱۸۰ متر) یعنی بیش از هفت کیلومتر می دویدند.
اظهار فروتنی هنگام ورود به زورخانه
هر کس وارد زورخانه می شود باید سرفرود آورده و اظهار فروتنی کند. برای اعمال این امر زورخانه دارای در ورودی بسیار کوتاهی است تا هر کس در هر مقام که باشد. هنگام ورود به احترام مجبور به سرخم کردن شود و به این طریق رفتار بزرگ و متواضعانه و فروتنی را همواره از یاد نبرد.
تشریفات و احترام به دیگران
برای احترام به دیگران این اقدامات انجام می گیرد:
مطابق سنت هر کس پیش کسوت تر و سالمند تر باشد نسبت به دیگری حق تقدم دارد؛
صاحب عنوان ترین میهمان، در بهترین مکان در سکوهاى اطراف گود می نشیند؛
در قدیم این با ارج ترین جا کنار سردم و در جوار کهنه سوار و یا مرشد بود و اکنون با احترام تریم جاها برابر در ورودی یا سکوی رو به سردم است؛
هرکس که در گود باشد و یا بیرون از گود، باید چون بزرگ تر صاحب کسوتی از راه رسید جای خود را به او بدهد.
مرشد و تشریفات
مرشد وظیفه دارد برای هر کس که به زورخانه وارد و یا از آن خارج می شود با در نظر گرفتن مرتبه و سابقه کسوت ورزشی او، تشریفاتی به این شرح به عمل آورد:
اگر تازه کار و یا غیر ورزشکار باشد، فقط می گوید : خوش آمدی!
اگر سابقه دار و ساخته باشد پس از گفتن : خوش آمدی از حضار طلب می کند که برای ورود او صلوات بفرستند؛
اگر پیش کسوت باشد و می گوید صفای قدمت و پس از طلب صلوات از حضار برای او با هر دو دست به ضرب زورخانه زد و یک رگبار ضرب می گیرد؛
اگر پهلوان باشد علاوه بر ادای تشریفات پیش کسوت ، زنگ را هم به احترام او برابر آئین نامه مربوطه به صدا در می آورد؛
گاه مرشد هنگام ورود پهلوان صاحب زنگ ، یا مهمانی بسیار عزیز و یا شخصیتی عالی مقام پس از ادای تشریفات اولیه مشابه چنین اشعاری نیز به عنوان خوش آمد گویی می خواند: ای به هر کاری رفیقت قل هو الله احد ای نگهدار شب و روز تو الله صمد لم یلد یارت و لم یولد به هر جا دستگیر مونس تو لم یکن له، رهبرت کفو ا احد هرگاه مرشد برای هرکس طلب صلوات کند، هر فرد باید بدون بخل و غرض ولو شخص مورد نظر دشمنش هم باشد صلوات بفرستد. تذکرات مهم از آن جا که در گود زورخانه ثروت و مال دنیا و موقعیت اجتماعی ارزشی ندارد و تنها مقام کسوت ورزش است که بر مراتب تقدم و تاخر فرمان می راند، هیچ کس حق ندارد به صرف آن که در خارج از زورخانه رئیس و یا صاحب مقامی است نسبت به مردم دون پایه شغلی ادعای تقدم و برتری نماید و انتظار داشته باشد که ورزشکاران به جای طلب رخصت از مرشد و یا پیش کسوت ترین حاضران، از او رخصت بطلبند.
مرشد موظف است تمام مراسم و تشریفات لازم الاجرا را در مورد هر یک از ورزشکاران معمول دارد.
در چرخ سابقه دار طلب صلوات کند و در چرخ پیش کسوت و پهلوان علاوه بر آن بر زنگ نیز بزند.
برای هر یک از افراد سابقه دار، پیش کسوت و پهلوان ، موقع خروج از گود و یا از زورخانه مانند وقت ورود به ترتیب برای نفر اولی طلب صلوات کرده و برای نفر دومی علاوه بر آن بر ضرب هم بزند و برای سومی زنگ را نیز به صدا در آورد.
دعوت به ورزش
خادم زورخانه موظف است به محض نشستن ورزشکار نزد او شتافته ، حوله چند تا شده ای را به نشانه دعوت به ورزش در کنارش بگذارد.
رخصت گرفتن
رخصت گرفتن از بزرگ تر حاضر ورزشکار در قیام به عزم ورزش کردن از بزرگ تر حاضران رخصت می طلبد.انجام ورزش انفرادی پیش از شروع یا پس از خاتمه ورزش اگر کسی خواست انفرادی ورزش کند باید از بزرگ تر حاضر و یا مرشد اجازه خواسته و بگوید رخصت که در جواب خواهند گفت : فرصت یا خدا بده فتح و نصرت
ادای احترام به گود مقدس
ورزشکار به محض ورود به گود مقدس بایدخم شود و انگشتان دست راست خود را به رسم قدم بوسی پوریای ولی و احترام به ساحت مقدس زورخانه به زمین زده و برداشته روی لب ها گذاشته ببوسد. در گل کشتى مفتون همدانى آمده است: اول میان گود چو رفتى زمین بب وس یعنى زمین به نام جهان آفرین ببوس هر جا که جاى توست فروتر از آن بپاى بشناس جاى خویش و بدستت نگین ببوس بازو و کتف و سینه کار آزمودگ ان از بهر احترام به آداب دین ببوس این شعر را بخوان و ببر برعلى پن اه تا چند گویمت که چنین و چنان ببوس که اى لنگر زمین و زمان جان هر ا حد دست من است و دامن تو یا على مدد
میان دار
هنگام ورزش میان دار یا سرگروه که باید از سابقه دارترین ورزشکاران حاضر باشد در وسط گود به عنوان سرگروه ورزشکاران را با آهنگ ضرب مرشد رهبری می کند تا دیگران نیز حرکات خو را با حرکات او تطبیق داده و آنانی هم که مبتدی هستند حرکات او را تقلید کرده بیاموزند..
میاندار قبل از وسط گود ایستادن باید از بزرگ ترین شخص حاضر در زورخانه و یا از مرشد یا حضار رخصت بطلبد. سپس به یک یک ورزشکاران سابقه دار برای میانداری تعارف کند و بفرما بزند.
همه باید از میا ندار و پهلوان حاضر، حرف شنوی داشته باشند و از دستورهای او پیروی کنند.
چنانچه ورزشکاری رویه ای برخلاف حرکات میاندار از خود نشان دهند و یا در کنار گود بی حرکت بایستد نسبت به میاندار بی احترامی کرده است
هیچ کس حق ندارد هنگام ورزش دسته جمعی از گود خارج شود مگر آن که با اجازه میاندار باشد.
موقعی که میاندار مشعول دعا کردن است اگر کسی صحبت کند و یا از گود خارج شود . امری ناپسند است و رفتار او نسبت به ورزشکاران و میاندار توهین تلقی خواهد شد.
نحوه استقرار ورزشکاران در گود
ورزشکاران از روبروی مرشد که پایین ترین مرتبه است وارد گود شده و از مقابل سردم جایگاه مرشد خارج می شوند.
هر قسمت از گود در جای خود مرتبه ای دارد و هر کس باید در مرتبه خود بایستد.
میاندار روبه مرشد در وسط، دومین مرتبه بعد از میاندار روبه روی میاندار، زیر سردم ایستادن است.
در این جا در درجه اول سادات (اولاد حضرت علی علیه الاسلام) و سپس از سابقه دارترین تا تازه کارترین به ترتیب در طرفین بر حسب درجه کسوت قرار می گیرند.
* ورود با کفش به گود و ورزش در گود با لباس معمولی ممنوع است.
ورزش در گود با لباس معمولی زشت و ناپسند شناخته شده، طبق اصول آیین فتیان ممنوع است.
*شوخی، ناسزاگویی، استفاده از دخانیات ، موادمخدر و الکل مطلقا در زورخانه ممنوع است.
شوخی ، سبک سری، خنده به صدای بلند، ناسز اگویی، غیبت ، تهمت زدن به دیگران، سیگار کشیدن و استفاده از مواد مخدر و الکل از آفات و رذایل اخلافی تلقی می شود و در زورخانه ممنوع است.
* هنگام ورزش دسته جمعی در گود، ورزش کردن بیرون از گود ممنوع است
طهارت و پاکیزگی
هر کس وارد زورخانه یا به خصوص وارد گود می شود، لازم است ترجیحا با وضو وارد شود، ورزشکار در گود باید هم طهارت داشته باشد وهم از نظر شرعی نجس و ناپاک نباشد ، این رسم بسیاری از صاحب کسوتان نامور و اهل معنی بوده است که همواره با وضو وارد گود می شدند.
بوسه زدن بر تخته شنا و قبضه زنجیر کباده
رسم است ورزشکاران تخته شنا وقبضه زنجیر کباده را قبل از به کار گرفتن به عنوان احترام و تبرک بوسه می زنند.
ترتیب استفاده از ادوات ورزش در گود
برداشتن تخته شنا و برداشتن میل و بر جای برگرداند آن ها پس از هر دور ورزش به ترتیب از بزرگ ترین ورزشکار شروع و به کوچک ترین پایان می گیرد به استثنای کباده که مثل چرخ از کوچک تر به بزرگ تر می رسد.
در موقع بلند کردن میل از روی زمین، کوچک تر نباید پیشی بگیرد و قبل از بزرگ تر اقدام به بلندکردن میل کند. در این مورد حق تقدم اول با سادات، بعد با سابقه دار ترین پیش کسوت حاضر است تا به ترتیب نوبت به افراد تازه کار برسد.
چرخیدن
چرخیدن از تاره کارترین افراد شروع و به تدریج به سابقه دار ترین و در پایان با سادات پایان می گیرد؛
ورزشکار مبتدی باید هنگام چرخیدن در ضلع پایین گود سه پا بزند؛
ورزشکاران پیش کسوت از دو ضلع پایین به ضلع های شرق و غرب گود سه پا خواهند زد؛
پهلوان پیش کسوت سه پا را از زیر سردم که بالاتر ین جای گود می باشد شروع می کند؛
مرشد باید در شروع چرخ برای پیش کسوت و شیرین کار از حضار طلب صلوات کرده و برای پهلوان ضمن طلب صلوات به زنگ هم بزند.
تشویق ورزشکاران
تشویق ورزشکاران به خصوص موقع میل بازی و چرخ ، از وظایف مرشد است. بزرگ ترین پیش کسوت حاضر و یا میاندار هم این حق را دارند.
رعایت ورزشکار غریب
اگر ورزشکاری غریب از شهری دیگر وارد شود ولو آن که در کسوت به مرتبه بزرگ تر آن حاضر نباشد لازم است نهایت مروت و حرمت را در حق او مرعی دارند و حتی میانداری را به او واگذارند و اگر هم نپذیرفت برترین جا را در گود به او بدهند و در موقع اقدام به فعالیت ورزشی به او تعارف کرده و بفرما بزنند.
حق تقدم
اگر پیش کسوت و یا ورزشکار با سابقه ای، روی فروتنی بخواهد از حق خود چشم پوشی کند و دیگری را که ذیحق نیست برخود مقدم دارد باید حاضرین مداخله کرده، با خوش رویی مانع شوند تا نوبتی که مناسب اوست برسد.
کباده زدن
(یا کباده کشیدن)کباده زدن نیز مانند چرخیدن از خردسال های گود شروع و به بزرگ ترها و سپس به سادات تمام می شود؛
ورزشکار باید قبل و بعد از کباده کشیدن آن را ببوسد و به افراد بالاتر از خود تقدیم کند؛
در هنگام کباده کشیدن دیگران حق چرخیدن، پای زدن و شیرین کاری را ندارند.
شمارش مرشد
هنگامی که پهلوان و یا پیش کسوتی مشغول زدن پای جنگلی و یا کشیدن کباده است، مرشد باید ضمن ضرب گرفتن هر یک از حرکات او، از یک به بالا بشمارد. شمارش دفعات و تعداد حرکات چه در پای جنگلی و چه در کباده بالاترین حد احترام است.
حماسه خوانی و حکمت گویی
مرشد باید به هر بهانه اشعار و رباعی های نغز و پر مغز برای تنبیه (یادآوری و فراگیری) و یا ارشاد ورزشکاران را به سرنوازی با کلام شمرده و قابل درک بخواند. در گذشته که زورخانه ها در آموزش و پرورش جوانان نقش ثابتی داشت خواندن اشعار متضمن پند و ارشاد در سطحی گسترده و به طور جدی، توسط کهنه سواران خردمند و صاحب نفس انجام می شد.
دادن شعارهای مناسب برای تشویق ورزشکاران
رسم است که در زورخانه ها مرشد برای تشویق، موقع چرخ یا انجام بعضی حرکات چابکانه و خوش نما، ضمن گرفتن ضرب های متولی، شعارهایی مناسب سن و کسوت هر ورزشکار با صدای بلند و کشیدن با مضامین خطابی به عبارات زیر جاشنی سخن خود می کند.
ماشاءالله، به: ورزشکار چابک.
سهراب یل، علی نگهدارت، به : جوان رسا.
علی اکبر حسین، به: جوان.
قاسم به حسن، به : جوان.
سربازی کوی حق! امام هشتم یارت، به : سربازان و ارتشبان.
نارجان شیرین کار، به : شیرین کار.
سام نریمان، سالار گردان، به : سابقه دار ساخته.
رستم پیلتن، گو زابلی، به : پیش کسوت.
تهمتن دوران، دلاور ایران، به : پهلوان
یل شیر دل، اژدهای دمان، به : پهلوان پر جنب و جوش.
علی اژدر در شیر بیان نجف ، برمنکرت لعنت، به : پهلوان بی رقیب.
علمدار حسین، به : میان سال رسا.
سپهسارلار حسین، عباس به علی، به : میان سال نیرومند.
سپهسالارعلی ، مالک اشتر، به : سالمند سابقه دار.
سردار اهل بیت، به : سالمند و پیش کسوت.
حبیب بن مظاهر، به : مرد سالخورده.
پیر سحرخیزان، به : به پیرمرد عابد و مومن.
جد سادات، به: سادات تازه کار.
به سرور کاینات، خلق خوش محمد صلوات، به : سادات سابقه دار
مراقبت از سرماخوردگی
مشت مال چی (خادم زورخانه) موظف است هنگام چرخیدن یا کباده کشیدن که ورزشکاران با بدن های گرم و عرق دار برای رسیدن نوبت بی حرکت دور گود می ایستند به شانه هر یک حوله یا پارچه مناسبی را بیاندازد که سرما نخورند.
کشتی
پس از پایان ورزش و دعا رسم است که میان دار روبه سوی بزرگتران مجلس و یا برجسته ترین شخص حاضر کرده و می پرسد : حالا چه کنیم؟ اگر قرار کشتی بوده و می گویند: کشتی و در غیر این صورت می گویند: اختیار دارید.
در کشتی های رقابتی پهلوان حاضر و یا پیش کسوت ها باید پس از دست به دست دادن دو حریف مراقب حرکات طرفین باشند. اگر کشتی طولانی باشد
و هیچ کدام بر دیگری چیره نشدند به اصلاح کشتی شان گره خورده آن ها را از هم جدا کرده و به منظور جلوگیری از خصومت همان دم آن دو را وادار به روبوسیدن کردن و کشتی را خاتمه یافته اعلام کنند.
اگر کسی روی اطمینان به نیروی پهلوانی خود بخواهد کشتی دوره بگیرد از قدیم رسم چنان بوده است که پس از خاتمه ورزش و مراسم دعا، دست خود را به عزم و طلب کشتی به جانب یکایک ورزشکاران حاضر در گود دراز می کند و هر کدام که مایل به کشتی بود با او سرشاخ می شود.
چنانچه نوچه ای تازه کار بخواهد با پهلوانی کهنه کار کشتی بگیرد، به نشانه قبول داشتن حریف به استادی هنگام فرو کوفتن، زانوی خود را زمین می زند و گاه بازوی او را هم می بوسد. در کشتی های پهلوانی، هنگام دست به دست دادن دو حریف پهلوان، مرشد طبق سنت ویژه مرسوم، گل کشتی می خواند.
پایان ورزش را میان دار با اجازه بزرگتران اعلام می کند.
احترام به حریف
حریف را باید دوست داشت و توجه داشت بدون حریف رقابت وجود ندارد. باید مراقب بود اگر کسی در گود حریف کشتی و با رقیب ورزشی ورزشکاری باشد، در انظار خوار یا تحقیر نشود و ورزشکار به اقتضای خصلت فتیان و جوانمردان در صورت لزوم با کمال خوش رویی و فروتنی حق تقدیم خود را به دیگری بدهد.
گل ریزان
گلریزان از سنت های دیرین زورخانه است که به مناسبت های معینی همچون، کشتی گرفتن دو پهلوان، آشتی دادن دو ورزشکار پیش کسوت و رفع کدورت بین آنها، برای استعانت به کسی که به کمک احتیاج دارد، جمع آوری کمک در هنگام بروز بلای طبیعی و کمک رسانی به آسیب دیدگان، افتتاح روزخانه و یا به سبب مقتضیات مالی زورخانه ها، برای رواج و رونق ورزش در محل، برای احترام مقدم پهلوانی که از شهری دیگر آمده است برپا می شود. در مواقع گلریزان، مدعوین که از معتمدین و متمکین و گاهی از شخصیت های اجتماعی و اقتصادی ورزش دوست هستند اعاناتی قابل توجه به منظورهای معینی کرامت می کنند.
زورخانه مکانى است براى نیرومندى و تقویت روحیه ورزشکارى، تواضع و فروتنى و دورى از تکبر. ورزش های زورخانه ای در فضایی سرپوشیده انجام می شدند و ساختمان آن شبیه سرداب ها و عبادتگاه هایى بود که زورخانه ها از دوران باستان از آنجا ظهور پیدا کرده اند با ظهور اسلام و تاکید بر تربیت نظامی پسران موضوع ورزش کردن آنها جدی تر شد و پس از حمله مغول زورخانه ایجاد شد و در قرن هفتم زورخانه ها به شکل امروزی در آمد. بنا به شهادت برخی از منابع، پوریای ولی نخستین زورخانه را پایه گذاشت. درب ورودی زورخانه کوچکتر از درهای معمولی طراحی شده است به نحوى که افراد هنگام ورود با حالت خضوع وارد مى شوند و سقف زورخانه بلند و گنبدى شکل، شبیه معابد و مساجد مى باشد. گود زورخانه که محل اجرای حرکات ورزشى زورخانه اى مى باشد به شکل هشت ضلعى به قطر 10 متر ساخته مى شود که 70 سانتى متر پایین تر از سطح کف سالن زورخانه قرار دارد. به منظور جلوگیرى از صدمات به ورزشکاران، سرتاسر لبه گود از جنس چوب و یا پلاستیک نرم پوشیده شده است. در فضای اطراف گود، سکوهایی برای تماشاچیان و جایگاهى مخصوص برای وسایل و ابزار ورزشی در نظر گرفته شده است. اسباب و آلات ورزش باستانی که اکنون از آنها در زورخانه ها استفاده مى شود عبارتست از سنگ، تخته شنا، میل، کباده.
از کهن ترین آداب زورخانه دعا کردن است که در پایان ورزش انجام مى گیرد دعا ها با همان جنبه هاى اجتماعى و نقطه نظرها با همان اندک تفاوت در صورت، از روزگار باستان تا بدین دوران بر جاى مانده اند.
سردم محلی منزه و قابل احترام است که مرشد بتواند با تسلط به فضای گود مقدس رسم تشریفات و آداب تعارف های زورخانه ای را در حق مستمعین داخل و خارج ادا کند. چنین رسم است که سردم را با پرهای طاووس و قو زینت می دهند. چون در روزگاران قدیم این قبیل پرها را جنگجویان و سرداران جنگی به کلاه خودهای خود نصب می کردند. نمای سکوی سردم را از سنگ مرمر و یا چوب گردو می سازند و بر بالای آن غرفه ای برپا می دارند که یک طاق نصرت زینت بخش آن است. جای مرشد در کنار در ورودی و نشیمنگاه او بر سکوی نسبتا مرتفعی است که طاق های هلالی یا مربع شکل دارد که یک یا چند زنگ به آن آویخته اند
زنگ که براى هماهنگى هرچه بیشتر ورزشکاران و مرشد و تعویض چشمه هاى ورزشى بکار مى رود شبیه کاسه و از جنس مس است که از وسط آن میله اى آویزان مى شود که با برخورد آن به دیواره کاسه صدایى زیبا تولید مى شود. مرشد در زمان ورود یک شخص والامقام یا ورزشکار برجسته و پیشکسوت به محیط زورخانه زنگ را به صدا در می آورد و ضربه ای به ضرب خود وارد آورده و اشعارى مناسب و حماسی در مدح میهن دوستى و یا اولیاء اله می سراید.
ضرب یا طبل مرشد شبیه تنبک ولی از جنس سفال است که دهانه بزرگ آن با پوست نازک دباغی شده، پوشانیده شده است و مرشد با نواختن آن با ریتمى مشخص حرکات ورزشى را آهنگین و هماهنگ نموده و نسبت به ایجاد شور و اشتیاق در بین ورزشکاران و تماشاگران مى کوشد.
میاندار ورزشکار نخبه ای است که رهبری عملیات ورزش باستانی و هماهنگی با مرشد را برعهده دارد و ورزشکاران داخل گود مکلف به پیروی از ایشان هستند
میل ابزار ورزشی است از چوب استوانه ای شکل مایل به بدنه مخروط. شکل میل تداعی کننده گرز است و قدمت آن به دوره های کهن می رسد. چون ورزش زورخانه ای از ریاضت های اهل فتوت بود از وسیله ای شبیه میل برای ورزیده ساختن خود استفاده می کردند. این ابزار ورزش که در بدو پیدایش احتمالا شبیه گرز و از چوب و آهن ساخته شده بود برای پرورش بدن و مهارت در گرزکوبی به کار می رفته است. میل های چوبی که اکنون نیز رواج دارد از چوب های سختی مانند نارون و گردو و ارژن و زبان گنجشک ساخته می شود. در تومار افسانه پوریای ولی و گل کشتی میرنجات که هر دو به دوران صفویه باز می گردد؛ از میل زورخانه به شکل امروز نام برده شد. میل داراى وزن هاى مختلفى است و هر میل از 1 تا 15 وزن دارد. میل سنگین در مسابقات جفت 30 کیلوگرم است.
از میل های دیگر کمی کوچک تر و کوتاه تر است و به علت سبکی برای شیرین کاری آن را به بالا پرت می کردند.
در گذشته نوعی میل بازی بوده است ولی از چندین سال پیش به نوعی میل که سنگین تر از میل بازی است اطلاق می شود که حرکات شیرین کارى و میل گیرى ساده با آن انجام مى شود. میل سنگین نیز میل هایی بودند که ورزشکار روی شانه ها می گذاشت و با حرکات چرخشی آنها را می گرداند ولى در مسابقات بین المللى امروزى، حرکاتى مانند میل گیرى با میل سبک انجام مى شود.
یکی دیگر از ابزارهای ورزش باستانی کباده است. کباده شکلی از همان کمان جنگی است. این وسیله را در فرهنگ های فارسی به معنای کمان نرم و سست که مخصوص مشق کمان کشیدن است، ضبط کرده اند. غلامرضا انصافپور به نقل از کتاب مینوی خرد معتقد است از این کمان آمادگی یا کمان مشق برای جنگ با اهریمن استفاده مى شده است. در فرهنگ دهخدا از نوعی کمان مشقی برای قوی شدن کتف کمانداران نام می برند. تصور می رود کباده های اولیه به صورت و هیئت کباده های کنونی نبوده است. اکنون کباده ها را از آهن خالص می سازند و تنه آن حالت فنری ندارد. کباده های زورخانه قرن هاست که به دو شکل است یکی بدنه ای کمانی یا مقوس دارد که آهنین و سنگین است و در مقابل برای حفظ تعادل زهی زنجیری و بلند به دو سر آن آویخته بودند. در زورخانه ها معمولا دو جور کباده وجود داشت یکی سبک برای تازه کارها و دوم سنگین برای ورزشکاران سابقه دار. وزن کباده معمولى 14 کیلوگرم، طول کمان آن 150 و طول زنجیر آن 200 سانتى متر است.
وسایلى که در حال حاضر به اسم سنگ در زورخانه متداول است دو قطعه تخته سنگ حجیم به شکل نعل کفش های قدیمی است که در قسمت بالای آن مربع و در پایین منحنی است و در وسط هر یک از سنگ ها سوراخ و دستگیره ای در نظر گرفته شده و در دو طرف دستگیره برای جلوگیری از خراش برداشتن دست ورزشکار قطعات نمد می گذارند. سنگ های زورخانه وزن مشخصی نداشت وزن آن بستگی به اندازه و سلیقه کسی که آن را سفارش داده بود در نظر گرفته می شد. در مسابقات بین المللى وزن سنگ هر یک از سنگ ها 20 کیلو گرم، طول آن 100 و عرض آن 70 و ضخامت سنگ 5 سانتى متر است. سنگ زورخانه به گفته پژوهشگران همان سپر است و ورزشکاران برای قوی کردن بازو ها از آن استفاده می کردند. در عراق به سنگ «باب خیبر» می گویند تا یاد حضرت علی در شکستن در قلعه خیبر را گرامی بدارند.
یکی دیگر از ورزش هایی که در زورخانه برگزار می شود ورزش شنا است. مرشد پس از خواندن سرنوازی ضربه ای به زنگ می زند و طبل را با یک ضرب متوالی به صدا در می آورد. ورزشکاران تخته های شنا را مقابل خود قرار داده و با هر دو دست روی تخته شنا قرار می گیرند و با سرهای برافراشته به تقلید از میاندار حرکاتی را انجام می دهند. تخته شنا (شنو) تخته ای است پایه دار که طولش به اندازه 70 سانتی متر و پهنای آن 8 سانتی متر است که دو پایه کوتاه به ارتفاع 5 سانتى متر در زیر، آن را از زمین بالا نگه می دارد. تخته شنا از وسایل اصلی ورزش زورخانه نیست، کما این که بدون آن نیز می توان با گذاشتن کف دست ها به روی زمین شنوهای چهار گانه را انجام داد.
در گذشته لنگی روی شانه ها می انداختند اما امروزه غالباً با پیراهن ورزشی، جلیقه باستانى و شلوار بلند چرمی یا مخملی روی سردم می نشینند.
در گذشته شلوار، لنگی بوده بر روی پیژامه می بستند و نطعی شلوارى است تا سر زانو و از جنس پارچه ضخیم که بر روى آن توسط نوارهاى رنگى یا سفید بته جقه نقش مى بندند و دورکمر و زانو ها از جنس چرم است.
امروز در ایران سیزدهم تیر ماه مصادف با 17 شوال، روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه ای است. ورزشی که پیشینه ای کهن در فرهنگ ایرانی دارد و نمایانگر پیوند جوانمردی و قدرت روحی و جسمی است.
فردوسی و شاهنامه، دو نام بزرگی هستند که علاوه بر معرفی فرهنگ و تاریخ این سرزمین، حس غرور و اعتماد به نفس را در ایرانیان تقویت کرده و شناسنامه ای دقیق از گذشته تاریخی ایرانیان را پیش چشم خواننده باز می کند.
فردوسی در کتاب ارزشمند شاهنامه از همه وجوه ایرانی بودن سخن گفته و توجه ویژه وی بر پهلوانی و منش و روش آن، این اثر را از سایر کتب ادبی متمایز نموده است. چنانکه ورزش، ابزارهای ورزشی و جایگاه فرهنگی و مردمی آن در شاهنامه، موضوع مهمی است که نمی توان بی تفاوت از کنار آن گذشت.
در شاهنامه می خوانیم که طبقه پهلوانان از دوران کشف آتش به وسیله جمشید، پدید می آیند و پس از طبقه روحانیون، قرار می گیرند.
حفظ تمامیت ارضی مملکت و کیان سلطنت و دفاع از خاک و ناموس مردم سرزمین خودی، بر عهده این طبقه بوده است. پهلوانان برای انجام وظیفه خود و ایفای کارکردهای تعیین شده، بیش از هر چیز- جدا از مسائل معنوی و روحی- لازم داشتند که هنر رزم را بدانند. هنری که به وسیله آن ضمن کسب توانایی های جسمانی و بدنی، قادر باشند از ابزار و ادوات جنگی آن روزگار مثل نیزه و شمشیر و تیر و کمان و مهارت های لازم رزمی مثل سواری و کشتی و شنا و کوهنوردی استفاده کنند.
آموختن «هنر رزم» نیز بدون طی مراحل ویژه آموزشی ممکن نبود. این آموزش ها به مسائل مادی و آموختن هنرهای تکنیکی و فیزیکی محدود نمی شد و در آن درس اخلاق و منش پهلوانی، از اهمیت بسزا و مهمی برخوردار بوده است.
ورزش زورخانهای یا باستانی و یا ورزش پهلوانی دنباله همان آموزش هاست که در محدوده تاریخی و فرهنگی ایران از گذشتههای دور رواج داشته است.
زمانی که سرنوشت جنگها به وسیله پهلوانان دو طرف جنگ بدون درگیر شدن لشگرها با یکدیگر رقم می خورد و لازم بود، پهلوانانی برای چنین زمان هایی تربیت شوند. به مرور زمان، رقابت این پهلوانان به ادبیات و شعر ایران زمین راه یافت و مرام نامهها و فتوت نامه ها نوشته شد و سینه به سینه و نسل به نسل ماجراهای پهلوانان به مردم ایران زمین انتقال یافت.
از سابقه و تاریخ پیدایش این رشته در ایران، روایات مختلفی نقل شده است، اما آثاری از 4500 سال پیش در لرستان و بینالنهرین به دست آمده که حکایتگر وجود و اهمیت داشتن ورزش و مهارتهایی است که امروز «کشتی» نامیده میشود.
با ورود اسلام به ایران، آیین پهلوانی رنگ مذهبیتری به خود گرفت و مورد توجه بیشتر اندیشمندان و مردم واقع شد.
در تاریخ اسلام آمده است که در روز هفده شوال، حضرت علی (ع) از اهل بیت پیامبر اسلام (ص) با عمروبن عبدود - پهلوان معروف عرب - مبارزه کرد و او را شکست داد. در این جنگ، حضرت علی(ع) پس از شکست دادن عمرو بن عبدود به طرف او رفت تا سرش را از بدنش جدا کند که عمرو آب دهان خود را به صورت مبارک مولی الموحدین انداخت.
حضرت از جای خود برخاست و مقداری در میدان جنگ قدم زد، سپس به سمت او رفت. از ایشان، علت این کار را جویا شدند که حضرت فرمود: آن لحظه که آب دهانش را به صورت من انداخت، دچار عصبانیت شدم و نمی خواستم او را به این حالت بکشم. مقداری قدم زدم تا آرام شوم و او را به خاطر شرک و دشمنی اش با خدا بکشم. به همین دلیل روز 17 شوال به نام «روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه ای» نامیده شده است.
علاوه بر اهمیتی که این ورزش در نزد ایرانیان و مسلمانان دارد، آیینهای پهلوانی و زورخانهای در فهرست میراث معنوی یونسکو نیز از سوی ایران به ثبت جهانی رسیده است.
این آیینها در تاریخ 25 آبان ماه 1389 ( 16 نوامبر 2010 .م ) در فهرست میراث معنوی یونسکو به ثبت جهانی رسید. دانشنامه «بروکهاوس» آلمان، با استناد به تحقیقات دانشگاه ورزش آلمان واقع در شهر کلن، ورزش زورخانهای را قدیمیترین ورزش بدنسازی جهان معرفی میکند.
زورخانه، جایی است که مردان در آن ورزش می کنند و بیشتر در کوچه پس کوچه های شهر ساخته شده است.
بام آن به شکل گنبد و کف آن گودتر از کف کوچه است. در ورودی آن کوتاه و برای ورود به زورخانه باید خم شد. می گویند در زورخانه را از این رو کوتاه می سازند که ورزشکاران و کسانی که برای تماشا به آنجا می روند، به احترام ورزش و ورزشکاران و آن مکان خم شوند.
سقف اصلی زورخانه که گود در زیر آن واقع شده، بلندتر از سقف های دیگر بناهاست و در بالای این سقف پنجره ای برای روشنایی نصب شده است. زورخانه جای نیکان، پاکان و مکتب فتوت و جوانمردی است. ادب، صفا، فروتنی و گذشتی که بین ورزشکاران زورخانه حاکم است در جوامع دیگر کمتر دیده می شود.
امروزه در تهران حدود50 زورخانه برقرار است که از مهمترین آنها، ورزشگاه «شهید فهمیده» است که میزبان مسابقههای کشوری فدراسیون پهلوانی و زورخانهای ایران بوده و به ثبت ملی درآمده است. این مسابقات سالانه و به صورت تیمی برپا می شود.
ورزش زورخانهای، آداب و سنتی خاص دارد. آداب و سننی که با پیروی از پهلوانان و دلاوران افسانهای دوره باستان و تاسی به پیشوای نخستین شیعیان و جوانمردان، خُلق و خوی مردانگی و مروت و جوانمردی را در ورزش کاران بر میانگیزد یا نیرو میبخشد.
این ویژگیهای نیکو در قالب شعرها و داستانهایی به صورت آهنگین و به همراهی «ضرب زورخانه» که مهمترین ساز این نوع موسیقی است، برای برانگیختن ورزشکاران در هنگام ورزش از سوی «مرشد» خوانده میشود. ورزش کاران هماهنگ با موسیقی و نوای مرشد، جست و خیر میکنند و حرکات زیبای گروهی یا فردی را به نمایش میگذارند.
مرشد، آوازی خوش دارد و هنگام ورزش با آهنگ های گوناگون، ضرب می گیرد و شعرهای رزمی که بیشتر از شاهنامه فردوسی برگزیده می شود می خواند.
ورزش باستانی در بین ورزشکاران به احترام و ادب معروف است و با اصول زیادی همراه است. به طور مثال تمامی حرکات با اجازه از سادات و پیش کسوتان زورخانه که به «رخصت گرفتن» معروف هست، انجام میشود. شعار ورزش باستانی «پرورش روح و جسم» است. یکی از اصلیترین آداب زورخانه اینست که ورزشکاران باید مواردی را از قبیل فروتنی و از خود گذشتگی، مروت، مردانگی، میهمان نوازی، پاکیزگی، کمک به فقرا و تنگدستان و دیگر صفات پهلوانی را رعایت کنند.
اصلیترین حرکات در ورزشهای زورخانهای عبارتاند از: شنا رفتن و نرمش، میل گرفتن و پا زدن. در ورزش زورخانهای هم مانند برخی از ورزشها مثل کاراته و کونگ فو، ورزشکاران بر اساس رتبهای که دریافت میکنند حرکات را به نوبه خود انجام میدهند.
«پوریای ولی» پهلوان، صوفی و شاعر ایرانی است که در ورزشهای زورخانهای پیشینه زیادی داشته است. نویسندگان درباره زادگاه او اختلاف نظر دارند و برخی او را از اهالی گرگانج (از شهرهای خوارزم)، برخی از مردم گنجه و برخی دیگر او را از مردم خوی یا سلماس در آذربایجان - ایران - دانستهاند.
او در نیمه دوم قرن هفتم و نیمه نخستین سده هشتم هجری ( 14 و 15 .م ) می زیسته است. او پهلوان و شاعر و عارف بوده و دمی گرم و گیرا داشته است.
پوریای ولی در جوانی کشتی میگرفت و شغلش، پوستیندوزی و کلاهدوزی بود. در همان زمان جوانی، به شهرهای گوناگون آسیای میانه، ایران و هندوستان سفر کرد و همه جا کشتی گرفت و به پهلوانی معروف شد. زندگی پوریای ولی با افسانه درآمیخته است ولی در میان ورزشکاران ایران نمونهای از اخلاق، پایمردی و جوانمردی است و نه تنها در مقام یک پهلوان، بلکه در مقام یک قدیس در میان مردم جایگاهی والا و افسانهای دارد.
داستانی از جوانمردی پوریای ولی در بین مردم شهر خوی نقل شده که بر اساس آن کمی درباره او شناخت پیدا می کنیم.
بر اساس این داستان: جوانی از فقرای شهر خوی که از نعمت پدر محروم بود، عاشق دختر حاکم این شهر میشود. او که تنها فرزند مادرش بود، از شدت عشق بیمار و بستری می شود. مداوای پزشکان در علاج بیمار تاثیر نداشته و پسر زبان میگشاید و از عشقش به دختر حاکم میگوید. مادر و نزدیکانش وی را نکوهش میکنند اما پسر بر عشق خویش پافشاری میکند و مادر به ناچار به خواستگاری دختر حاکم میرود. دختر ازدواجش را مشروط به پیروزی وی بر پهلوان نامدار خوی، پوریای ولی میکند.
پسر جوان با وجود اینکه میداند توان غلبه بر پوریای ولی را ندارد، برای مبارزه و کشتی گرفتن اعلام آمادگی میکند. تاریخ مبارزه روز جمعه تعیین میشود. در شب پنج شنبه در یکی از مساجد شهرخوی، مادر آن جوان حلوای نذری پخش میکند که بر حسب اتفاق پوریای ولی هم آنجا حضور داشت.
پهلوان از مادر میپرسد: سبب نذرت چیست؟ و او که چهره پهلوان را از نزدیک ندیده بوده و نمی شناخته، جواب میدهد: پسرم باید با پوریای ولی کشتی بگیرد و من این حلوا نذر کردهام تا پسرم پیروز شود .
پوریا تصمیمی شجاعانه میگیرد که باعث اسطوره شدن وی می شود. آن دو در میدان کشتی حاضر میشوند. جمعیت انبوهی به تماشا ایستادهاند و همه انتظار می کشند که در یک چشم بر هم زدن ، پهلوان نامدار شهر پیروز شود اما نتیجه چیز دیگری است. پهلوان خود را مغلوب جوان عاشق میکند.
خود پهلوان پوریای ولی در این مورد میگوید: وقتی پشتم به خاک رسید و آن جوان بر سینهام نشست، ناگهان حجاب از دیدگانم به کنار رفت و آن معرفتی را که سالها در جستجویش بودم، در مقابل دیدگانم یافتم.
مردم، جوان پیروز را بر دوش گرفته و به سمت خانه حاکم حرکت کردند و مراسم عروسی آنها سر گرفته و با هم ازدواج می کنند.
سالها به همین منوال سپری شد و مردم زمانی متوجه قضیه شدند که پهلوان پوریا، روی در نقاب خاک کشیده یود. از آن زمان پوریای ولی به پهلوان افسانهای و اسطورهای تبدیل و الگوی ورزشکاران زورخانه شد.
دیدگاه کاربران