مسخرگی قضیه در اینجاست که اگر از همان آدمهای سوپرفعال بپرسی از شغلت راضی هستی یا نه اکثرشان میگویند که حالم از کار بهم میخورد. اما قرار نیست اینطور باشد. حتی اگر کارتان دقیقاً آنچیزی نباشد که با روحیاتتان سازگاری دارد، باز هم فعالیت شغلی میتواند چیزی لذت بخش به شمار آید. اگر به این فکر کنید که کارتان به خودی خود چه ارزشی دارد این احساس لذت بخشی در شما ایجاد میشود. همه چیز به طرز فکر شما بستگی دارد.
اریکا آندرسون که در مجلهی فوربس کار میکند میگوید که اگر دور و بر شما افرادی حضور داشته باشند که از شغلشان بدشان میآید و نمیتوانند دست از غرغر کردن درباره آن بردارند، دیگر با آنها در مورد کار هم صحبت نشوید. اینها شما را هم با خودشان غرق میکنند.
وی توضیح میدهد: “در هر جایی یک سری هستند که انگار از غر و لُند کردن خوششان میآید. این جور افراد چنان در کار خود تبحر دارند که اگر چند دفعه پای صحبتهایشان بنشینید مطمئن میشوید که رئیستان یک ابله شش سیلندر است، شرکتی که در آن کار میکنید حق و حقوقتان را بالا کشیده، باقی کارمندان یک مُشت میمون پاچه خوار هستند و اصلاً کارتان از بیخ و بن مسخره است. با وجودیکه در بدبخت و بیچاره خواندن سایرین لذتی مخلوط از بدجنسی و حق به جانبداری نهفته است، اما در دراز مدت دود این کارها به چشم خود آدم فرو میرود. شنیدن مداوم دیدگاههای منفی درباره محل کار باعث میشود نکات مثبت آن نیز به چشم نیایند و احساس بدی به آدم دست بدهد (که اگر این مکان و آدمهای داخل آن انقدر گند هستند پس من اینجا چکار میکنم؟) سر و کله زدن با افرادی که دیدگاههای متعادلانه تری دارند باعث میشود از لحاظ روحی تقویت شوید و بهتر کار کنید.”
دیدگاه کاربران