زیارت جابر و عطیه
درباره زیارت جابر در روز اربعین، شیخ مفید در کتاب «مسار الشیعه» تصریح می کند که جابر به زیارت حضرت شتافته است. ایشان می نویسد:
یوم العشرین منه (صفر) هو الیوم الذی ورد فیه جابر بن عبدالله الانصاری صاحب رسول الله(ع) و رضی الله تعالی عنه من المدینة إلی کربلاء لزیارة قبر سیدنا أبی عبدالله، فکان اول من زاره من الناس؛
روز بیستم صفر، روزی است که جابر یار پیغمبر، خود را از مدینه به کربلا رساند و موفق به زیارت قبر حضرت ابی عبدالله(ع) شد و او اولین زائر سیدالشهداست.
شیخ مفید، شیخ طوسی، علامه حلی،شیخ رضی الدین علی بن یوسف حلی، کفعمی، علامه مجلسی و محدث نوری این واقعه را نقل کرده اند که در روز ۲۰ صفر جناب جابر برای زیارت سیدالشهدا(ع) به کربلا آمد.
جابر از بزرگان و صحابه جلیل القدر پیغمبر است که در حدود نود سالگی از دنیا رفت.جناب جابر از شاهدان شب دوم عقبه در قضیه منی و از حاضران در جنگ خندق و بیعت شجره است.او ۱۸ جنگ را در رکاب پیغمبر جنگید و در جنگ صفین از یاران امیرالمؤمنین(ع) بود. به هر حال جزو سابقون به تمام معناست. ایشان از توفیق درک و همراهی امام حسن، امام حسین، امام زین العابدین و امام باقر(ع) را نیز داشته است. این روایت را شیخ کلینی با سند صحیح از امام باقر(ع) نقل می کند که جابر هیچ گاه دروغ نگفته است. وی از راویان حدیث است که ۱۵۴۰ حدیث از او نقل شده است. برجستگی علمی جناب جابر به اندازه ای است که ذهبی با این که اختلاف مشرب با شیعه دارد، از او به عنوان فقیه و مفتی مدینه در زمان خود نام برده است. مرحوم سید محسن امین از او به عنوان یکی از اجلای مفسران قرآن نقل می کند.
عطیه بن سعد عوفی که همراه جابر در زیارت اربعین بوده و برخی به غلط او را غلام جابر معرفی می کنند نیز از دانشمندان و مفسران است. او که توفیق حضور در کربلا را در رکاب جابر یافته، از مردان علم و حدیث است و روایات بسیاری در فضیلت امیرالمؤمنین(ع) از او نقل شده است. وی مفسر قرآن بود و می گفت: من قرآن را سه بار با دید تفسیری و ۷۰ بار با نگاه قرائتی بر ابن عباس خواندم.
شیخ ابوجعفر محمد بن ابی القاسم محمد بن علی طبریِ امامی در کتاب «بشارة المصطفی» نقل می کند که عطیه می گوید: به همراه جابر به قصد زیارت سیدالشهدا آمدم. جابر در کنار فرات غسل کرد و با آن کیفیت خاص ذکر می گفت و بعد به من گفت که دستم را روی قبر بگذار و از حال رفت و سه بار یا حسین گفت و «حبیب لا یجیب حبیبه.. .» تا آخر و بعد آن زیارت را خواند که زیارت بسیار عجیبی است. بعد که زیارت را تمام می کند، به عطیه می گوید برخیز و مرا به سمت خانه های کوفه ببر.این ماجرا را طبری (از علمای شیعه) در «بشارة المصطفی» نقل می کند و خوارزمی (از علمای اهل سنت) با اندک تفاوتی در کتاب ارزشمند «مقتل الحسین(ع)» آورده است.این که جابر گفت: دستم را روی قبر بگذار، قرینه است بر این که نابینا بوده و همین عذر و دلیل عدم حضور او در رکاب امام حسین(ع) در واقعه عاشوراست. ابن قتیبه نیز در کتاب «الامامة والسیاسة» تصریح می کند که جابر بن عبدالله در واقعه حرّه (که حدود یک سال پس از واقعه کربلا در مدینه روی داد) نابینا بود.
در روایت دیگری که سید بن طاووس نقل می کند و با نقل طبری تفاوت دارد، باز هم بیستم صفر را ذکر کرده که با جابر آمدم و همین ماجرای غسل را بیان می کند، ولی باز هم نشان دهنده عمق معرفت اوست و بعد زیارت حضرت علی اکبر(ع)، زیارت شهدا و قمر بنی هاشم(ع) را نقل می کند و این همان زیارتی است که جناب جابر همراه با عطیه به کربلا آمده است.
مشخص نیست که عطیه چگونه به جابر ملحق شد؟ دو احتمال در این باره داده می شود: یکی این که عطیه در آن سال به حج رفته و سپس همراه جابر از مدینه به سمت عراق و کربلا حرکت کرده است. احتمال دیگر این است که جابر از مدینه به کوفه رفته باشد، و در واقع عطیه از کوفه به جابر ملحق می شود و به سوی کربلا می آید. هم روایت طبری و هم روایت سید بن طاووس در این جا مقیّد است به این که زیارت هر دوی آنها در روز بیستم صفر بوده است. البته در این دو روایت، خبری از ملاقات با امام زین العابدین(ع) نیست. آیا اهل بیت به کربلا آمدند؟ آیا جابر هم موفق به زیارت امام زین العابدین(ع) شد؟ این جای بحث دارد.
عبور اهل بیت از کربلا
اما درباره عبور اهل بیت(ع) از کربلا، ابن نما حلی (م 645ق) از بزرگان شیعه و صاحب کتاب «مثیر الاحزان» می نویسد:
ولما مرّ عیال الحسین بکربلاء وجدوا جابر بن عبدالله انصاری رحمة الله علیه و جماعةً من بنی هاشم قدموا لزیارته فی وقتٍ واحد، فتلاقوا بالحزن والاکتئاب والنوح علی هذا المصاب المقرح لاکباد الاحباب؛
وقتی که اهل بیت ابی عبدالله(ع) به کربلا آمدند، دیدند جماعتی از بنی هاشم با جابر برای زیارت امام حسین(ع) آمده اند و اینها همدیگر را در یک زمان دیدند و مشغول نوحه وسوگواری بر این مصیت جگرسوز شدند.
حال این پرسش مطرح می شود که اهل بیت چه زمانی آمدند؟ وقتی آمدند که جابر پیش از آنها به کربلا رسیده بود و جماعتی بنی هاشم نیز همراه او بودند. سید بن طاووس در لهوف می گوید:
فوصلوا إلی موضع المصرع فوجدوا جابر بن عبدالله الانصاری رحمه الله و جماعةً من بنی هاشم و رجالاً من آل الرسول قد وردوا لزیارة قبر الحسین(ع) فوافوا فی وقتٍ واحد، وتلاقوا بالبکاء والحزن واللطم
اهل بیت به کربلا آمدند و جابر بن عبدالله انصاری و جماعتی از بنی هاشم را دیدند که آنجا بودند. مردانی از اهل بیت پیغمبر نیز بودند که همگی برای زیارت قبر امام حسین(ع) آمده بودند. همه با هم یک جا و یک زمان مشغول گریه و اندوه و لطم (به صورت و سینه زدن) شدند.
یعنی وقتی اهل بیت به کربلا آمدند، جابر را با عده ای از بنی هاشم و مردانی از خاندان رسالت دیدند. اینها بنی هاشمی بودند که در رکاب حضرت در کربلا حاضر نبودند. گرچه آنان را نمی شناسیم و تاریخ آنها را معرفی نکرده، ولی مسلما جزو اسیران کربلا نبودند؛ چون بنابر نقل ابن طاووس پیش از ایشان به کربلا رسیده بودند.
از این بالاتر، روایتی است که شیخ صدوق در امالی از فاطمه بنت علی(ع) آورده است که می گوید: «إلی أن خرج علی بن الحسین بالنسوة و ردّ رأس الحسین(ع) إلی کربلاء»؛[23] حضرت علی بن الحسین(ع) اهل بیت را آورد و سر مطهر ابی عبدالله(ع) را به کربلا بازگرداند. این را شیخ صدوق به نقل از فاطمه بنت علی آورده است.
جریان واقعه کربلا از چند راه به دست ما رسیده است: 1. توسط خاندان رسالت، از جمله حضرت امام زین العابدین، حضرت زینب، ام کلثوم و فاطمه بنت علی(ع) نقل شده است؛ 2. دشمنان اهل بیت آن را نقل کرده اند. بنابراین، روایت شیخ صدوق نیز بر بازگشت اهل بیت به کربلا تصریح می کند و کسی نمی تواند منکر بازگشت اهل بیت به کربلا شود.
دیدگاه کاربران