دستیار ویژه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از تدوین سیاستهای کلی گردشگری در نظام جمهوری اسلامی با مشارکت مجمع تشخیص مصلحت خبر داد و گفت: امیدواریم این سیاستها نهایتا تا مهرماه امسال به صحن مجمع برسد و مقام معظم رهبری نیز آنها را ابلاغ فرمایند.
مصطفی دهقان تهیه سیاستهای کلی نظام در گردشگری و تنظیم سند جامع گردشگری را از مهمترین اقدامات سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری برشمرد که همزمان در حال پیگیری است و در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: ما امیدواریم سند ملی گردشگری امسال به نتیجه برسد. همزمان با آن نیز درحال تنظیم و پیگیری ابلاغ سیاستهای کلی گردشگری نظام جمهوری اسلامی ایران هستیم.
وی افزود: برای تهیه این سیاستها از اسفندماه سال گذشته با کمیسیون اجتماعی مجمع تشخیص مصلحت جلسههای مشترکی داشتهایم تا گردشگری نیز مثل محیط زیست و جوانان، از سوی مقام معظم رهبری سیاستهای ابلاغی داشته باشد.
به گفته مشاور سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، این سیاستها با مشارکت دستگاههای مختلف و مجمع تشخیص مصلحت نظام پیگیری میشوند، به همین منظور کارگروه ۱۸ گانهای تشکیل شده که امیدواریم محتوای آن تا شهریورماه یا نهایت مهرماه این سیاست به صحن مجمع تشخیص مصلحت برسد.
«دهقان» همچنین از تشکیل شورای راهبری به ریاست زهرا احمدی پور و با حضور معاونان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، نمایندگان بخش خصوصی و سمنها برای تدوین سند ملی گردشگری خبر داد و افزود: برای آمادهسازی این سند صرفا در معاونت گردشگری متمرکز نشدهایم، چون معتقدیم گردشگری به میراث فرهنگی و صنایع دستی وابسته است، برای همین معاونتهای میراث فرهنگی و صنایع دستی را نیز در تدوین سند جامع گردشگری مشارکت دادهایم.
او سند جامع گردشگری را متفاوت از سیاستهای کلان دانست و در اینباره اظهار کرد: سند ملی خط مشی اجرایی نهادها و سازمان ها را مشخص میکند، یعنی تکلیف میکند چه برنامهای برای گردشگری داشته باشیم؛ ضمن آن که پیوست اجرایی و چشمانداز دارد و در بُرشهای زمانی کوتاه، میان و بلندمدت تعریف شده و شیوه ارزیابی در آن مشخص است. درحالیکه سیاستهای کلی تعیین تکلیفی برای بخشهای مختلف نظام است که مشخص میکند از گردشگری چه میخواهیم.
دستیار ویژه رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گفت: در ایران تا کنون دو مرتبه، جامع و هماهنگ به سمت تدوین سند ملی گردشگری پیش رفتهاند، یکبار در سال ۱۳۵۲ که یک شرکت سوئیسی با طرف ایرانی سند مفصلی را در حدود ۱۸ جلد تدوین کرد که با تحولات سیاسی کشور تداخل یافت و هیچ وقت اجرایی نشد و دیگری در حدود سال ۱۳۸۱ در زمان فعالیت سازمان ایرانگردی و جهانگردی بود که در تفاهمی مشترک با سازمان جهانی جهانگردی UNWTO برای تدوین سند جامع گردشگری ایران، گروه های کارشناسی تشکیل شد که آن هم متوقف شد، چون سازمان با تغییرات ساختاری، مدیریتی و سیاست گذاری روبرو شد.
وی اضافه کرد: در زمان انتصاب خانم احمدیپور به ریاست سازمان، مطالعه تطبیقی روی این سندها انجام شد؛ با این محور که اسناد پیشین چقدر ظرفیت بهرهبرداری دوباره را دارند و به این نتیجه رسیدیم سندی که در سال ۱۳۸۱ تدوین شده درصورت بازنگری با مشارکت سازمان جهانی جهانگردی، ظرفیت اجرا دارد.
دهقان گفت: رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در دیداری که با طالب ریفاعی ـ دبیرکل سازمان جهانی داشت قراری گذاشتند تا کمیته مشترکی تشکیل شود و طرفین نماینده هایی را معرفی کنند تا انتهای امسال، بازنگری سند قبلی به نتیجه برسد. این سند پس از اطلاح و بروزرسانی به هایت دولت داده میشود تا مصوبه اجرایی دریافت کند. با این اقدام برای نخستین بار سازمان دارای سند ملی و جامعِ توسعه گردشگری خواهد شد.
او درباره پیشبینی بحرانهای سیاسی در سند جامع گردشگری که نادیده گرفتن آن از جمله مهمترین مشکلات اسناد قبلی بوده است، توضیح داد: سند ملی گردشگری ایران بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر تهیه شد که در بخشهایی از بازاریابی و تبلیغات به موضوعات حساس آن برهه زمانی مثل گفتوگوی تمدنها و ۱۱ سپتامبر پرداخته شده و شاید برای اولینبار بود که بحران بینالمللی در برنامهریزیها لحاظ شده بود، هرچند که از آن برنامه محروم ماندیم.
مشاور سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بیان کرد: توسعه گردشکری مولفههای بیشماری دارد که اگر بهترین برنامه های ممکن نیز نوشته شود باز مواردی پیش می آید که به آن توجه نکرده باشیم، به خصوص هنگام جذب گردشگر، مشابه اتفاتی که در ترکیه رخ داد، یکباره سیاست های این کشور تغییر کرد و خارج از برنامه روی گردشگران ورودی آن اثر منفی گذاشت. این ها از جمله مباحثی است که در سند ملی نمیتوان وارد کرد و تنها باید وارد سیاست های کلان گردشگری شد، برای همین هم تدوین سند جامع و سیاست های کلان همزمان پیش برده می شود.
دهقان تاکید کرد: با تدوین سند ملی و سیاست های کلان گردشگری میتوان از گردشگری کشور دفاع کرد و از بیانات هیجانی مانع شد.
نمایش «هفت روز از تیر شصت» براساس ماجرای ترور هفتم تیرماه سال 1360 در تئاتر شهر به صحنه میرود.
کامران شهلایی ـ نویسنده و یکی از دو کارگردان این اثر ـ در گفتوگویی با ایسنا درباره این نمایش که نام آن به یک واقعه تاریخی از ایران معاصر اشاره دارد، بیان کرد: «هفت روز از تیر شصت» فقط راجع به ماجرای هفتم تیر که منجر به ترور سید محمد بهشتی (رییس وقت دیوان عالی کشور) و بیش از 70 نفر از اعضای حزب جمهوری اسلامی شد، نیست اما تمرکز اصلی روی آن اتفاق است. در واقع در این نمایش یکسری اتفاقات از روز اول تیرماه سال 1360 بررسی میشود و بعد به ماجرای هفتم تیرماه خواهیم رسید و داستان با نگاهی متفاوت که شاید تا به حال کسی حتی آن را نشنیده باشد، روایت میشود.
اوافزود: در روزهای اوایل تیرماه سال 60 سیر اتفاقات بسیار زیاد بود و شاید آن زمان یکی از ناامنترین روزهای تاریخ ایران پشت سرگذاشته شد که در نهایت به ترور ختم شد. براین اساس متن نمایش را پس از حدود پنج ماه تحقیق و تماس با افراد مختلف آماده کردم و نمایش «هفت روز از تیر شصت» به طور کامل یک اثر مستند محسوب میشود. در بخشی از این نمایش با همسر جواد سرافراز ـ رییس دفتر شهید بهشتی ـ صحبت شده و علاوه بر آن به حزب جمهوری اسلامی، سیر بمبگذاری و همچنین به محمد رضا کلاهی که عامل بمبگذار در ماجرای هفتم تیرماه بود، پرداخته میشود.
شهلایی که به همراه محمد لارتی «هفت روز از تیر شصت» را کارگردانی میکند، با اشاره به اینکه نمایش حزب جمهوری اسلامی یک کولاژ از یکسری اتفاق مستند از تاریخ ایران است، ادامه داد: این اولین بار است که بعد از آن واقعه چنین اثری آماده شده است. البته به طور کلی مستند سیاسی خیلی کم تولید شده و من از آنجا که به تاریخ معاصر علاقه زیادی دارم در کنار گروه همکارم دراین پروژه که علاقهمندی مشابهی دارند، تلاش کردم نمایشنامه را به گونهای بنویسم که ماجرا جذاب و غیر خطی روایت شود و تماشاگران به دنبال کردن آن علاقهمند باشند.
او تاکید کرد: نمایش «هفت روز از تیر شصت» به دنبال این است تا تماشاگران بعد از دیدن آن سوالاتی برایشان مطرح شود و سراغ اطلاعات بیشتری از ماجرای ترور هفت تیر برود.
این نویسنده و کارگردان تئاتر خاطر نشان کرد: یکی از اهدافی که در نگارش و نیز اجرای این نمایش دنبال میکنیم، بخاطر دلتنگیای است که در میان خانواده آن شهدا وجود دارد، چون کسی تا بحال به این ماجرا که بزرگترین اتفاق تروریستی قرن در ایران بوده نپرداخته واین خانوادهها از این مسئله گلهمند هستند؛ به طوری که وقتی با برخی از همسرانشان صحبت میکردم ابراز ناراحتی میکردند که در تمام این سالها هیچ اقدامی در جهت تولید یک فیلم یا سریال و نگارش یک کتاب نشده است.
شهلایی همچنین در پاسخ به اینکه آیا مخاطب این نمایش را بیشتر سیاسیون میداند؟ گفت: از کسانی که در حوزه سیاست هستند هم دعوت میکنیم به تماشای «هفت روز از تیر شصت» بنشینند اما من این نمایش ر ا برای مردم نوشتهام و دوست دارم بیشتر جوانهایی که اطلاع زیادی از تاریخ معاصر ما ندارند به تماشای این اثر بیایند.
به گزارش ایسنا، رامین سیار دشتی، فرزین محدث، مژگان خالقی، فرهاد تفرشی، احمد جعفری و هدیه رضایی بازیگران نمایش «هفت روز از تیر شصت» به کارگردانی مشترک محمد لارتی و کامران شهلایی هستند. این نمایش که زمان آن حدود 80 دقیقه است، از روز هفتم تیرماه در سالن سایه مجموعه تئاترشهر اجرا میشود.
علی نصر (مدیر تولید)، سعید حسنلو (طراح صحنه)، الهه حاجی زاده (مشاور امور رسانه)، سینا افشار (طراح گرافیک)، شاهین رحمان علی (طراح نور) و علی سینا رضانیا (موسیقی) دیگر عوامل این نمایش هستند.
بهمن نامورمطلق درباره امکان خروج لالجین از ثبت جهانی، گفت: اگر کارشناسان ایرانی معترض شوند و به شورای جهانی گزارش دهند، بازرسان هم این موضوع را تایید کنند، میتواند موجب لغو ثبت جهانی شود؛ اما این موضوع وجود ندارد، زیرا ما تا آن وضعیت فاصله زیادی داریم و لازم نیست بترسیم.
دومین بند مطرحشده در حوزه صنایع دستی در آخرین جلسه شورای عالی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که ۲۳ خردادماه به ریاست معاون اول رئیسجمهور برگزار شد، به شهرهای جهانی مربوط بود. پیرو مصوبه این شورا، دستگاههای گوناگون موظف به همکاری برای آماده کردن زیرساختهای لازم مرتبط با صنایع دستی در شهرهای جهانی شدند. برای مثال، اگر در همدان نیاز به گازکشی وجود دارد، کارگاههای سفال لالجین به واسطه اینکه شهر جهانی سفال است، در اولویت قرار بگیرند.
همچنین ستاد مبارزه با قاچاق کالا یا گمرکها باید این شهرها را در اولویت کاری خود قرار دهد؛ اما این مصوبه تا چه اندازه میتواند به جلوگیری از واردات سرامیک و سفال چینی به شهر جهانی «لالجین» کمک کند؟
معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی در گفتوگو با ایسنا، درباره اینکه این قوانین تا چه اندازه میتواند از ورود سرامیک و سفال چینی به لالجین جلوگیری کند؟ توضیح داد: چند هفته پیش، جلسهای با این ستاد داشتم که به راهاندازی کارگروه مشترکی منجر شد. البته پیش از آنکه این موضوع در شورای عالی تایید شود، با ستاد مبارزه با قاچاق به تفاهم رسیدیم که نظارت بیشتری در این زمینه انجام شود، البته نظارت هم بیشتر شده، اما باز هم نیازمند همراهی بیشتر است تا ورود کالای قاچاق به صفر برسد.
بهمن نامورمطلق درباره خبرهایی مبنی بر عرضه سفال و سرامیک چینی در لالجین، اظهار کرد: برخی سرامیکها از مبادی قانونی وارد شده است که فرد واردکننده، صادرکننده سفال نیز هست؛ اما در حوزه سفال واردات نداریم. سرامیک هم ربطی به تولیدات شهر لالجین ندارد و اگر سفال چینی عرضه شود، غیرقانونی است ودر آن هیچ شکی نیست. ما تا آنجا که بتوانیم جلوی عرضه سرامیک را هم میگیریم، اما از آنجا که سرامیک خارج از حوزه صنایع دستی محسوب میشود، نمیتوانیم در این زمینه زیاد دخالت کنیم. البته این موارد قابل پیگیری است.
او ادامه داد: پیرو انتشار گزارشی مبنی بر عرضه محصولات چینی که به دست من رسید، نامهای به مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همدان فرستادم و توضیح خواستم، تحقیقاتی در این زمینه انجام شده و در حال تکمیل است. شورای عالی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میتواند با در اولویت قرار دادن شهرهای جهانی به این موضوع کمک کند، یعنی اگر چنین موردی صحت داشته باشد، این امکان وجود دارد که با کمک ستاد مبارزه با کالای قاچاق، فروشگاههایی که صنایع دستی قاچاق عرضه میکنند، پلمپ شوند، زیرا لالجین به واسطه سفالهایی که دارد، ثبت جهانی شده است.
معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی کشور گفت: من موافق ورود کالا، حتی سرامیک به داخل کشور نیستم؛ اما سرامیک به حوزه ما مربوط نمیشود و فقط سفال، صنایع دستی است. عرضه سرامیک چینی نمیتواند به خارج شدن لالجین از شهر جهانی لطمهای بزند. اگر در حوزهای که یک شهر ثبت شده، حجم کالای قاچاق بالا برود، مشروعیت خودش را از دست میدهد و از ثبت خارج میشود. در شهرهای جهانی بحث پویایی مطرح است.
در حال حاضر چهار شهر تبریز، اصفهان، مشهد و لالجین درهمدان از ایران در حوزه صنایع، ثبت جهانی شدهاند و به گفته معاون صنایع دستی کشور، نزدیک به ۳۰ درصد صادرات صنایع دستی از طریق این چهار شهر انجام میشود.
نیروهای کومله ضامن یک نارنجک آمریکایی را کشیده و آن را داخل مشت پسر بچه قرار داده و به او گفته بودند: «بدون اینکه دستت را باز کنی این را به آن مرد که پارچه قرمزی به سرش بسته است تحویل بده.»
عبدالله رستمی یکی از اعضای سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد است. یکی از همرزمانش در رابطه با او روایت کرده است: عبدالله را از سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میشناختم. او گچ کار بود و در محله چهار باغ سنندج سکونت داشت. چند سالی میشد که ازدواج کرده بود و صاحب چند فرزند پسر و دختر بود. بعد از پیروزی انقلاب به عضویت کمیته انقلاب اسلامی سنندج درآمد و بعد از اینکه شهر سنندج به اشغال نیروهای ضد انقلاب در آمد، به اتفاق مهاجران سنندجی به کرمانشاه مهاجرت کرد. در طول مدتی که در کرمانشاه حضور داشتیم با شهید عبدالله رستمی که «کاک عبه» لقب گرفته بود اُخت گرفته بودیم و به او علاقهمند شده بودیم.
عبدالله به اتفاق برادرش شهید شکرالله رستمی که بعدها به یک باره ناپدید شد به کرمانشاه مهاجرت کرده بودند. این دو برادر عزیز جزو بهترین نیروهای سازمان پیشمرگان مسلمان کرد محسوب میشدند. چهره زیبای عبدالله اُبهت و بزرگی خاصی به او داده بود و قلبی رئوف و مهربان داشت و در نهایت هم به خاطر همین قلب مهربانش به شهادت رسید.
روایت شهادت
پس از اینکه شهر کامیاران را پاکسازی کردیم، وارد شهر سنندج شدیم. چند روزی میشد که در شهر سنندج با نیروهای ضدانقلاب درگیر بودیم. روز 12 اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ بود که بعداز پاکسازی «تپه الله اکبر» به طرف سه راه عباس آباد حرکت کردیم و یک آن متوجه حضور یک پیرمرد و دو پسر بچه کوچک که ظاهراً نوههایش بودند در وسط مهلکه شدیم.
نیروهای کومله ضامن یک نارنجک آمریکایی را کشیده و آن را داخل مشت پسر بچه قرار داده و به او گفته بودند: «بدون اینکه دستت را باز کنی این را به آن مرد که پارچه قرمزی به سرش بسته است تحویل بده.»
پسر بچه در حالی که به طرف عبدالله حرکت میکرد با صدای بلند فریاد میزد: «این امانتی متعلق به شماست؟» پیرمرد هم که به آرامی اشک میریخت پشت سر نوهاش حرکت میکرد. مرحوم رحیم احمدی و احمد جعفری که میدانستند این یک دام است که نیروهای ضد انقلاب پهن کردهاند به شهید عبدالله رستمی گفتند: «جلو نرو، ممکن است نیروهای ضد انقلاب ضامت نارنجک را کشیده باشند، در این صورت حتماً کشته خواهی شد.»
لحظه سرنوشتساز
وقتی پسر بچه کمی نزدیکتر آمد، متوجه شدیم که ضامن نارنجک کشیده شده است و اگر پسر بچه نارنجک را رها کند، حتماً منفجر خواهد شد و هر کس هم که در نزدیکی پسر بچه باشد به همراه پسر بچه تکه تکه خواهد شد. تمام نیروهای سازمان به عبدالله میگفتند: «اگر جلو بروی حتماً کشته خواهی شد.» ولی او تصمیمش را گرفته بود و میگفت: «آن پسر بچه نمیتواند از شر آن نارنجک لعنتی راحت شود و حتماً نارنجک بدن او را تکه تکه خواهد کرد. شاید بتوانم سریع نارنجک را از دست کودک بگیرم و به نقطه دوری پرتاب کنم.»
در حالیکه کمتر کسی احتمال میداد «کاک عبه» بتواند نارنجک را قبل از انفجار از خودش و پسر بچه دور کند؛ او پیش رفت و دستان کوچک پسر بچه مظلوم را گرفت. عبدالله و پسر بچه در وسط معرکه ایستاده بودند و نیروهای سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد در این طرف میدان مبارزه و نیروهای ضد انقلاب در آن طرف میدان نظارهگر صحنه بودند.
لحظات به سرعت سپری میشد و ما منتظر بودیم که او بعد از گرفتن نارنجک سریع آن را به نقطه دوری پرتاب کند، ولی همین که پسر بچه نارنجک را در میان دستانشان رها کرد، صدای مهیبی منطقه را پر کرد.
خباثت نیروهای ضد انقلاب
عبدالله رستمی به همراه طفل معصوم به طرز مظلومانهای به شهادت رسیدند. تکههای بدن شهید رستمی و آن طفل معصوم به اطراف پرتاب شدند. پیکر مطهر این دو شهید عزیز تکه تکه شده بود و قابل شناسایی نبود. پیرمرد بیچاره با فاصله کمی از جنازه نوهاش روی زمین نشسته بود و به آرامی گریه میکرد و با دستان پینه بستهاش اشکهایش را که بر روی محاسن سپیدش جاری بود پاک میکرد.
نیروهای ضد انقلاب با به خطر انداختن جان یک کودک معصوم قصد انتقام از یکی از نیروهای سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد را داشتند؛ ولی نیروی سازمان پیشمرگان مسلمان کرد یعنی شهید عبدالله رستمی با اینکه میدانست احتمال انفجار نارنجک بسیار زیاد است، به عشق نجات جان کودک از جان خودش گذشت.
لحظات آخری که شهید عبدالله رستمی به کودک معصوم نزدیک میشد، همه به او میگفتیم: «جلو نرو، آن نارنجک حتماً منفجر خواهد شد.» ولی شهید رستمی می گفت: «آن طفل معصوم که گناهی نکرده است، هم اکنون پدر و مادر این طفل منتظر فرزندشان هستند که به خانه برگردد، شاید بتوانم جان کودک را نجات دهم».
رئیس ایکوم ایران خبر داد: برگزاری نشست آسپک (کمیته همکاریهای بینالمللی موزههای منطقه آسیا و اقیانوسیه)2017 به میزبانی ایران در جلسه فوق العاده «برد آسپک» در محل ساختمان یونسکو به تصویب رسید.
سید احمد محیط طباطبایی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه پیشنهاد میزبانی ایران برای اجلاس سالیانه آسپک در حاشیه اجلاس عمومی ایکوم در پاریس و در جلسهای که کمیته ایران با «سوای آکسوی» رییس کمیته بین المللی موزهها داشت، مطرح و به تصویب رسید؛ اظهار کرد: اعضای کمیتههای ملی موزهها در کشورهای آسیا و اقیانوسیه برای برگزاری نشست آسپک 2017 در آبان سال جاری با پشتیبانی منطقه آزاد چابهار و اداره کل میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان به ایران سفر میکنند.
بررسی تشکیل نیرویی ویژه برای حفاظت از موزهها در مقابل تروریسم
او یکی از محورهای مورد بحث در نشست آسپک 2017 را به پیشنهاد کمیته ملی ایران در مجمع عمومی میلان در سال ۲۰۱۶ مربوط دانست و توضیح داد: این پیشنهاد مبتنی بر تشکیل نیروی ویژه برای حفاظت از موزهها و آثار تاریخی در مواقع جنگ و بحرانهای داخلی و بینالمللی و حوادث طبیعی است که در مجمع عمومی سال گذشته تصویب و مقرر شد تا در نشست آسپک در چابهار مقدمات اجرایی شدن آن مورد بحث قرار گیرد.
وی تاکید کرد: اهمیت این پیشنهاد برای آسپک به این دلیل است که بخش قابل توجهی از کشورهای عضو در جنوب غرب آسیا دچار بحرانهایی ازین دست هستند و در سالهای اخیر شاهد بودهایم که تروریسم و جنگهای داخلی چگونه کمر به نابودی میراث تاریخی کشورها بستهاند
با برگزاری آسپک در ایران، اعتبار بینالمللی موزهها بالا میرود
او درباره اهمیت برگزاری این اجلاس در ایران گفت: میزبانی این اجلاس باعث بالا رفتن اعتبار بینالمللی موزهها و موزهداران ایرانی میشود و سطح مناسبات بینالمللی فرهنگی ایران را ارتقا میبخشد.
محیط طباطبایی که عضو هیات اجرایی آسپک است، اعتقاد دارد: برگزاری این نشست در ایران علاوه بر ایجاد امکان ملاقات و تبادل نظر و بستر مناسب برای تبادلات فرهنگی در معرفی ایران به عنوان قطب موزهداری در منطقه آسیا و اقیانوسیه موثر خواهد بود.
مشاور رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی تاکید کرد: برگزاری این نشست در ایران در سطح ملی نیز به ارتقاء فرهنگ موزه و موزهداری کمک میکند و از آنجا که یکی از ارکان سازمان میراث فرهنگی، موزهها و مسائل مربوط به آنهاست، میراث فرهنگی ایران از فضاهای گفتگو و تبادلات فرهنگی که در حاشیه چنین نشستهایی برگزار میشود، منتفع خواهد شد.
رییس ایکوم ایران همچنین از رونمایی طرح موزه بزرگ منطقه آزاد چابهار همزمان با برگزاری نشست «آسپک» در این منطقه خبر داد.
همچنین در 19 خرداد و در حاشیه برگزاری اجلاس سالیانه کمیته مشورتی ایکوم در پاریس، نسبت به تهیه لیست قرمز ایران تاکید شد و زمان اجرایی شدن آن به تصویب رسید.
محیط طباطبایی در آن زمان نیز به ایسنا گفت: کمیته ملی موزههای ایران با همکاری کمیته بینالمللی ایکوفوم و دفتر منطقهای یونسکو در تهران، فهرست آثار در خطر ایران را تهیه میکنند. این فهرست که "رِد لیست" نامیده میشود، به دنبال مطالعه گسترده، بررسی و طبقهبندی آثار فرهنگی و تاریخی ایران و شناخت این آثار در اقصی نقاط جهان تهیه میشود.
مشاور رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ان زمان درباره اهمیت این توافق صورت گرفته، بیان کرد: علاوه بر ایجاد امکان شناسایی و رصد میراث فرهنگی ایران در سراسر جهان، زمینه مذاکره و گفت و گو در جهت احقاق حق مالکیت معنوی و مادی ایران فراهم میشود.
فیلم سینمایی "جاودانگی" در جدیدترین حضور بینالمللیاش در بخش مسابقه جشنواره ایسچیای ایتالیا با هشت فیلم دیگر به رقابت خواهد پرداخت.
بر اساس خبر رسیده، این فیلم به کارگردانی مهدی فرد قادری و تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی اخیرا نیز به جشنواره مونیخ آلمان راه پیدا کرده بود.
پلان-سکانس ١٤٥ دقیقه ای "جاودانگی" تاکنون در جشنوارههای «رم» ایتالیا، «تک پلان» کرواسی، «هانوی» ویتنام، «جوگجا»ی اندونزی و «ترانسیلوانیا»ی رومانی به نمایش درآمده است. تمام اتفاقات اولین فیلم بلند مهدی فرد قادری در شبی بارانی در قطار رُخ میدهد و در ادامه فیلمهای کوتاه پلان-سکانس این کارگردان از جمله «تناوب»، «دایرههای معکوس» و «ماجرای یک شب بارانی» ساخته شده است.
بر اساس این خبر، فیلمهای فرد قادری تاکنون در بیش از ۶۰ جشنواره بینالمللی به نمایش درآمده و موفق به دریافت بیش از ۲۰ جایزه شدهاند. عرضه و پخش بینالمللی "جاودانگی" به عهده محمد اطبایی - مستقلهای ایرانی - است.
محمود دولتآبادی در مراسم تشییع کوروش اسدی گفت: «مرگ ناگهان از راه میرسد و انسان را غافلگیر میکند. سوال من این است انسانی که در موقعیت پختگی خود به عنوان یک نویسنده که از نوجوانی و جوانی در تلاش مشقت نوشتن بود، ناگهان غافلگیرانه از میانه خلوت ما برود. روزگار غریبی است. هیچ قشری به اندازه نویسندگان در دوره جدید تنها و بدخو نشده است. زمانی که میگویم بدخو، به خودم اشاره دارم.
محمود دولتآبادی در مراسم تشییع کوروش اسدی در سخنانی گفت: فکر آزاردهندهای به من میگوید بنشین به گوشهای مانند تمام نیاکانت؛ برای اینکه رابطه اجتماعی به نحوی تغییر کرده است که شخص احساس میکند در آن جایی ندارد. من به آقای اسدی به عنوان یکی از چهرههای خوب "ادبیاتِ در حال شدن" نگاه میکردم و حیرت کردم، البته من تعجب نمیکنم؛ زیرا داغهای زیادی از نوجوانی تا به حال تجربه کردهام.
این نویسنده پیشکسوت با بیان اینکه نزدیکی چندانی با اسدی نداشته اظهار کرد: نمیتوانم درباره شخص او صحبت کنم. هستند در این جمع دوستانی که با او رفاقت داشتند. من به شخصه عمیقا متأسفم که آدم خوب و نویسندهای که میرفت تا درخششاش از چهاردیواریهایش به بیرون ساطع شود، از دست ما و از دست جامعه نه چندان ثروتمند ادبی ما رفت. برای من سوال است که چرا و چه اتفاقی میافتد؟ به این ترتیب تأثیر عمیق خود را به خاندان خلوت ادبیات بیان میکنم. تسلیت میگویم ابتدا به همسر ایشان "آتفه چهارمحالیان"، خانواده چهارمحالیان و خانواده اسدی. نمیدانم چرا زمانی که خبر از دست دادن کوروش را شنیدم، به یاد وقایع جنوب و غرب کشورم افتادم که همهچیز را شخم زد. کوروش یکی از تکههای پراکنده شده جنوب بود که در تهرانِ عجیب و غریب نتوانستند دوام بیاورد. به خانوادهاش تسلیت میگویم، به دوستانش، شاگردانش و به خودم.
او افزود: من چیز زیادی برای گفتن ندارم، دوستان من، ظرفیت بردباری خود را بالا ببرید. ما باید این دورهها را بهتر تحمل کنیم. ما همیشه در معرض بیهودگی هستیم، در ترکیب بیهودگی و رنج و در ترکیب بیهودگی و دشواریها. لحظاتی که همگان آن را احساس نمیکنند، بلکه دوستانمان این لحظات را حس میکنند. خراشیده میشوند و زخم برمیدارند. همه زخمها را باید تحمل کرد. من توصیه دیگری ندارم.
در بخش دیگری از این مراسم فرزانه طاهری، مترجم و مدیر بنیاد گلشیری درباره زندهیاد اسدی گفت: از لحظهای که خبر را شنیدهام، واژهای مدام در ذهنم میچرخد. همان که اسدی در خرداد ۷۹ در رثای گلشیری گفت؛ عفونت! عفونتی که گشیری را از پا انداخته بود. از او خواسته بودم سخن بگوید. در آن دوران بهت و حیرانی آن روز هم به خوبی یاد داشتم که جنس کلام او همان است که باید باشد. جنس زندگی و زیستنش همان است که هرچه میگذرد کمیابتر میشود و جنس شرافتش او را یکی از بهترین انسانها و نویسندههای دوران خود کرده است.
او افزود: اسدی نویسندهای که گریخته از آبادان جنگزده، نوشتنش را به صورت جدی در زمانهای شروع کرد که بایست مینوشتند و کنار میگذاشتند. آن سالها در دهه ۶۰ و پنجشنبههایش و تمام زندگیاش به این تناوب فرساینده گذشت که بنویسد و و نوشتههایش رنگ چاپ نبینند، منتظر بماند و باز بنویسد تا دورهای کوتاه برسد و داستانهای نابش را به دست داستانخوانها برساند. اما تلختر میشود ذهنمان که در دورهای رفت که کارهای او پس از ۱۰ سال انتظارِ مجوز بیرون آمدند تا نشان دهد چه داستاننویسی است.
طاهری در ادامه اظهار کرد: او انتظارِ طاقتفرسا را تاب آورد و تن به حذف نداد و از اصولش دست نکشید. به روشهای باب شده برای معیشت که به روح داستان زخم میزند دست نیازید. هرگز ندیدم شکوه و ناله کند. انگار همه آنچه را که میآزردش و آن لعنتی که به قول خودش نویسنده ایرانی گرفتارش بود، در کنار کابوسها و خیالبافیهایش به داستانش میریخت و زخمهایش را به گوشای میبرد و تیمار میکرد.
هرمز علیپور و یارعلی پورمقدم نیز ضمن تسلیت به خانواده و جامعه ادبی، شعرهایی در رثای کوروش اسدی خواندند.
همچنین حسین سناپور داستاننویس متنی را که برای زندهیاد اسدی آماده کرده بود خواند. در بخشی از این متن آمده بود:
«من نمیخواهم تسلایی به کسی بدهم، نه به خانواده، نه به دوستان و نه به اهل قلم. تسلایی نیست که بدهم. هر چه هست، خشم است از این مرگهایی که مرگ نیستند، نفله شدناند، قربانی شدناند. گمان میکنم حتی بهتر است گریههایمان را نگه داریم تا مبادا خشممان خالی شود. خشم از این همه مصیبت، از مرگی که نویسندههایمان را جوانمرگ میکند و هر کدامشان را به کام خود میکشند. بیآنکه واقعا هنوز زندگی کرده باشند، بیآنکه واقعا عرضه کرده باشند آنچه را که میتوانستند داشته باشند. بگذارید خشمگین باشیم از این وضعیت و از این سیاست و فرهنگی که مدام اهل قلم را جوانمرگ میکند، چه در کار و چه در حیات عادیشان. کوروش اسدی نه جمعهشب گذشته، که ذره ذره در تمام سالهای این چند دهه مرگ را تجربه کرد. وقتی که با آتشِ جنگ از زادگاهش کنده شد و وقتی که خانوادهاش از اطرافش پراکنده شدند. مجموعه "باغ ملی" را بخوانید تا ببینید حسرتهایش را. از آن گذشته، چطور در چند باغ نمادین کرده و با چه حسرتی و با چه زیبایی و فشردگیای هم.
کوروش وقتی حضور مرگ را تجربه کرد که اولین مجموعه داستان مجوز گرفتهاش در اواخر همین دهه ۶۰ را قبل از انتشار و به حکم همان ارشادی که مجوز داده بود خمیر شده دید و حسرت انتشارش به دلش ماند. مرگ را وقتی روز به روز و سال به سال تجربه کرد که تا حدود ۴۰ سالگی منتظر ماند تا «پوکهباز»اش چاپ شود، تا بتواند ببیند که شکل دادن به حسرتهای جوانی و پرسههای تنهایی جوانیهایی خودش و بسیار جوانهایی مانند خودش باید تا چند سال در کشوهای میزی که شاید نداشت، خاک بخورند. وقتی که دوباره برای انتشار همان «باغ ملی»اش که قرار بود یکی از بهترین مجموعههای دوران خودش باشد باز چند سالی صبر کردن، صبر کردنهایش که تمامی نداشت و در کار فرسودن روح و جانش بود. مثل حدود ۱۰ سال صبر کردن برای انتشار رمانش «کوچه ابرهای گمشده» و رد شدنهای مکررش در ارشاد و از این ناشر به آن ناشر بردن تا مگر به ترفند تغییر ناشر، این اولین رمانش مجوز بگیرد تا مگر آن همه حسرتها و دریغها از گمشدن کودکی و جوانی و زادرود محل دیده شدن پیدا کند ... »
در بخش دیگری از این مراسم یونس تراکمه دیگر نویسنده حاضر در جمع با گفتن تسلیت به خانواده کوروش اسدی و افراد حاضر در مراسم، متنی را برای خواندن آماده کرده بود، اما به دلیل تالم زیاد نتوانست به صورت کامل آن را بخواند.
بخشی از متن این نویسنده به شرح زیر است:
دو سال پیش که برای وداع آخر با ابوالحسن نجفی به بهشت زهرا رفتم به این باور رسیدم که جلوی رویم دارد آرام آرام خالی میشود و من هم در صف انتظار هستم. حالا کمی زودتر یا دیرتر، اما ما در صف قرار گرفتهها تنها دلخوشیمان به پشت سرمان است؛ به جوانان و میانسالانی که قرار است عرصه حیات را با وجودشان، با تخیلشان و با خلاقیتشان پر از نشاط کنند. آنچنان که جهان قابل زیستتر از آنچه که هست باشد. به آخر خط رسیدهها فقط وقتی با رضایت چشم بر جهان میبندند که از پشت سرشان مطمئن باشند، اما غمانگیز زمانی است که برگردی و پشت سرت را خالی ببینی. ببینی کسی یا کسانی که قرار بود باشند تا تو آسودهخاطر خداحافظی کنی، زودتر از تو رفتهاند و تو ماندهای با حفرهای در مقابلت که گریزی از آن نیست و حفرهای مهیبتر پشت سرت. جهان بدون این پشتوانهها چه بیهوده و مهمل است...»
مراسم تشییع «کوروش اسدی»، نویسنده فقید صبح روز دوشنبه (۵ تیر) از مقابل خانه هنرمندان برگزار شد.
پیکر زندهیاد کوروش اسدی امروز با حضور نویسندگان، شاعران، مترجمان و علاقهمندان وی از مقابل خانه هنرمندان به سمت خانه ابدی در قطعه نامآوران بهشت زهرا (س) بدرقه شد.
در مراسم وداع با این نویسنده چهرههایی چون محمود دولتآبادی، حسین سناپور، هرمز علیپور، غلامحسین سالمی، اسدالله امرایی، یونس تراکمه، فرزانه طاهری، شهاب مقربین، حسن صفدری، یارعلی پورمقدم، محمود معتقدی و... حضور داشتند.
زندهیاد کوروش اسدی، ساعت ۲۳ روز جمعه (دوم تیرماه) در منزل شخصی خود در تهران درگذشت. «باغ ملی»، «بوکهباز»، «کوچه ابرهای گمشده» و «گنبد کبود» آثار منتشر شده از این نویسنده مطرح کشورمان است.
او در ۱۸ مرداد ۱۳۴۳ در آبادان زاده شد و شروع داستاننویسیاش از دوران نوجوانیاش بود. اسدی در سال ۱۳۶۶ یا ۱۳۶۷ اولین داستان جدیاش را نوشت که بعدها مجموعه داستان شد.
مجموعه داستان «باغ ملی» او در سال ۱۳۸۳ برنده چهارمین دوره جایزه گلشیری در بخش مجموعه داستان شده بود.
امروز چهارم تیرماه سالروز شهادت سرلشکر علی هاشمی فرمانده قرار گاه سری نصرت است. فرماندهای که نباید تا زمان زنده بودن صدام حرفی از او زده میشد.
سال ۱۳۴۰، کودکی درشهر اهواز چشم به جهان گشود که نامش را علی نهادند. کودکی او مصادف با دوران سیاه ستمشاهی بود، و علی هاشمی از همان زمان با افکار سبزو روشن اسلام پیوندی عاشقانه یافت.
وی ارتباط تنگاتنگ خویش را با کوثر زلال وحی از همانین سنین حفظ کرد و تفسیر قرآن و درس اخلاق را از برنامههای مهم خویش قرار داده و با علاقه و ارادتی که به نماز داشت مرید و مؤذن مسجد شد. علی پس از پیروزی انقلاب با تکیه بر مطالعات عمیق و آگاهیهای دینی خود در بحثهای گروهکهای مختلف شرکت کرده و با بحثهای منطقی آنان را به تسلیم در برابر اسلام وا میداشت. وی از همان زمان ابتدا عاشق و دلباخته امام (ره) و پیشتاز مبارزه بود و به همین دلیل به قصد خدمت به نظام وارد کمیته انتقلاب شد و سپس به همراه حسین علم الهدی، آقایی و دیگر همزمانش جهت تشکیل بسیج و سپاه تلاشهای بسیاری کرد.
زندگی در جنگ مرحله نوینی از دوران پرتلاطم حضور حاج علی در دنیای خاکی بود اوج ایثار و رشادت او در شناساییهایش نمایان بود، آنچنان که تمام طرحهای عملیاتیاش را با تعداد اندکی نیرو با موفقیت به انجام میرساند. با گسترش محورهای عملیاتی، حاج علی «تیپ ۳۷ نور» را در محور حمیدیه تشکیل داد. و پس از عملیات الیبیتالمقدس توانست سپاه بستان و هویزه را تشکیل دهد. ایجاد پاسگاههای مرزی و مسئولیت پدافندی کل منطقه از فعالیتهای دیگر او بود.
وی پس از تشکیل قرارگاه سری «نصرت» و ارائه طرح کلی عملیات خیبر و بدر، مسؤولیت سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) را عهده دار شد که حاصل آن سازماندهی ۱۳ یگان رزمی و پشتیبانی در استان خوزستان بود و شاید به همین دلیل او را سردار هور نامیدند. سرانجام قرارگاه نصرت در محاصره دشمن قرار گرفت و تعدادی از نیروهای اسلام به اسارت نیروهای بعثی درآمدند و علی هاشمی چهره محبوب و خندان عرصههای عشق و ایمان سرانجام به آسمان پیوست.
سردار غلامرضا گرجیزاده از جمله فرماندهانی است که در آخرین لحظات با شهید علی هاشمی بوده است او روایت میکند: علی هاشمی گمنام بود و این بارزترین خصوصیت این فرمانده است چرا که امروز مصادیق او در میان ما سخت پیدا میشود. این طبیعی است که کسی که گمنام است بسیاری از فضایلش نیز گمنام باقی خواهد ماند.
قرار شد تا زمانی که صدام زنده است حرفی از علی هاشمی نزنیم
این فرمانده دوران دفاع مقدس تأکید کرد: تا زمانی که صدام زنده بود یعنی سال ۱۳۸۲ همه فرماندهان اتفاق نظر داشتند که اسمی از علی هاشمی نباشد. ما در رابطه با او هیچ حرفی نزدیم و اگر هم قرار بود حرفی از او به میان بیاید معتقد بودیم که او به شهادت رسیده است چرا که علی هاشمی با توجه به ارزشی که برای صدام داشت در صورتی که زنده بود یک برگ برنده برای او به شمار میآمد. برای همین هنگامی هم که من اسیر شدم وقتی گفتند علی هاشمی اسیر شده استT به بازجوهای عراقی که من را شکنجه میکردند گفتم که خب بروید از او بپرسید که من چه کاره هستم. آن وقت متوجه میشوید که من بیگناهم. عراقیها حتی در اردوگاه موصل عکسی از علی هاشمی را به اسرا نشان داده بودند اما هیچ اثری از علی هاشمی نبود. علی هاشمی در زمان جنگ هیچگاه جلوی دوربین نرفت و مصاحبهای انجام نداد و حتی در جلسات نیز به گونهای صحبت نمیکرد که مطرح بشود. این از گمنامیهای علی هاشمی است.
وی خاطرنشان کرد: علی هاشمی در ۱۷ سالگی وارد مبارزات انقلاب شد. ۱۹ سالگی فرمانده شد. در ۲۱ سالگی فرماندهی چند تیپ را بر عهده گرفت و در ۲۷ سالگی به شهادت رسید و در ۴۹ سالگی پیکرش پیدا شد. من ۴۹ سالگی علی را جشن تولد او قرار دادهام چرا که آن زمان بود که محسن رضایی برای اولین بار اعلام کرد علی هاشمی فرمانده قرارگاه فوق سری نصرت بود.
تا آخرین لحظه کنار علی هاشمی بودم
وی ادامه داد:من افتخار این را داشتم که تا آخرین لحظه در کنار علی هاشمی باشم. برای خیلی از افراد نحوه شهادت او ابهام دارد. برخیها میگویند که او با خودروی جیپ به هلیکوپتر عراقیها زده است و برخی هم میگویند که در «هور» بر اثر اصابت گلوله خمپاره در کنارش به شهادت رسیده است، اما آنچه که مهم است این است که او یک شهید است. من در خطرناکترین لحظهای که یک انسان میتواند آن را درک کند در کنار علی هاشمی در قرارگاه بودم. او بسیار آرام بود و مانند همیشه عادی و چهار زانو نشسته بود و من شرایط را برایش توضیح میدادم.
علی هاشمی چهره انسانی از جنگ ارائه کرد
سردار گرجیزاده با اشاره به چند ساعت پیش از شهادت علی هاشمی توضیح داد: چند تن از رزمندگان تیپ ۲۱ امام رضا (ع) دو اسیر عراقی را که از تکاوران گارد ریاست جمهوری صدام بودند به اسارت گرفته بودند. در قرارگاه یک آمبولانس وجود داشت. موضوع را به علی هاشمی گفتیم. علی تصمیم گرفت که حتما این دو اسیر که جراحت سطحی داشتند با آمبولانس به عقب بروند. این در حالی است که منطق نظامی میگوید نیروهای خودی باید از آن آمبولانس استفاده میکردند. این تکاوران گارد ریاست جمهوری آدم کشی و آدمسوزیهای دوران جنگ تحمیلی را رقم زده بودند. اما با این حال که علی هاشمی به همه این جنایتهای آنها آگاه بود تأکید داشت که حتما آنها به عقب بروند. این مطلب را گفتم که بدانید در دنیایی که پر از پلیدی و پلشتی است خیلیها نظامیان را انسانهای خشن میشناسند اما این گونه نبود. در جبهه و جنگ رزمندگان ایرانی مظهر انسانیت بودند. من به غیر از یک بار،دیگر هیچ وقت ندیدم رزمندهای حتی به جنازه یا مرده عراقی اهانت کنند. در عملیات فتحالمبین یک نوجوان اشتباهی انجام داد و با پایش به پای جنازه یک عراقی زد. همان لحظه رزمندگانی که در کنار این نوجوان بودند این موضوع را به او متذکر شدند. جنگ ما مظهر انسانیت بود.
چرا علی هاشمی عقب نیامد
دو روز قبل از هلیبرن دشمن در تیرماه سال ۱۳۶۷ در قرارگاه من با او جلسهای داشتم. آن زمان حجم آتش دشمن زیاد بود و اجازه نمیداد که جلسه را ادامه بدهیم. هنگامی که میخواستم سوار خودرو شوم به او گفتم آقای هاشمی قرارگاه را عقبتر بیاورید چرا که احتمال دارد دشمن امواج بیسیم شما را ردیابی کرده باشد. او گفت باشد، اما عقب نیامد. هم زمان با این توصیه من که آن زمان جانشین آقا محسن در قرارگاه مرکزی خاتم بودم به سردار احمد غلامپور نیز که در قرارگاه کربلا بود این توصیه را کردم. آقای غلامپور یک جابجایی تاکتیکی انجام داد و عقب آمد.
علی هاشمی نمیخواست ضعف نشان بدهد چرا که معتقد بود این عقب آمدن بر روحیه دیگر یگانها نیز تأثیر خواهد گذاشت و روحیه رزمندگان آنها را تضعیف خواهد کرد. پس از این ماجرا عراقیها هلیبرن کردند و علی هاشمی در این جریان به شهادت رسید.
انتهای پیام
یک کارشناس بازار سرمایه معتقد است این که بگوییم در ایران با کاهش سود سپردههای بانکی میتوان نقدینگی را به سمت بازار سرمایه سرازیر کرد درست نیست چرا که تاکنون چند بار سود سپردههای بانکی کاهش یافته، ولی اتفاق خاصی در بازار سرمایه رخ نداده است.
عبدالحسین رضوی امیری در گفتوگو با ایسنا، درباره حال و هوای این روزهای بانکها در ایران و ارتباط آن با بازار سرمایه، اظهار کرد: از دیدگاه من اجرای یک باره گزارشگری بینالمللی مالی (IFRS) در صورتهای مالی بانکها به عنوان شفافسازی آن شرکتها کاری اشتباه بود و این پیام منفی را داد که بعضی از بانکها در خطر قرار دارند و نتیجه آن، اینکه هماکنون فشار بر بانکها زیادتر شده و عدهای خواسته یا ناخواسته بر این مسئله دامن میزنند.
وی ادامه داد: اگر چه موسسات غیرمجاز عامل این موج هستند، بانک مرکزی موظف به سرعتِ عمل در رفع آن گرفتاریها است، لذا میبایست فورا این موضوع را مهار کند.
این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: اما از منظر بازار سرمایه عدهای از دوستان مدتهاست در فضای مجازی طبل ورشکستگی بعضی از بانکها را سر دادهاند، من بر حسن نیت آنان ایمان دارم ولی دامن زدن به آن، علیرغم تاکید مقامات کشور بر اینکه مشکلی نظام بانکی کشور را تهدید نمیکند کماکان ادامه داشته و بر موضع خویش پافشاری میکنند.
رضوی امیری خاطرنشان کرد: اکنون لازم است اثرات این نگرش را بر بازار سرمایه ایران بررسی کنیم. اگر در این فکر باشیم که حل مشکل بازار سرمایه در تقابل بازارهای مالی است و دائم از کاهش سود سپردههای بانکی صحبت کنیم و فکر کنیم با این کار سیر نقدینگی به سوی بازار سرمایه سرازیر خواهد شد و بازار سرمایه رونق خواهد گرفت کاملا در اشتباه هستیم چرا که عملا تاکنون چندین بار سود سپردههای بانکی کاهش یافته ولی اتفاق خاصی در بازار سرمایه رخ نداده است.
وی ادامه داد: رونق بازار سرمایه منوط به مولفههای فراوانی است که از جمله آن میتوان موضوعات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را نام برد. یکی از مولفههای مثبت اقتصادی آن وجود بازار مالی قوی است که بتواند تسهیلات لازم را به صنایع تزریق کند، مولفههای دیگر داشتن مدیران توانمند در صنایع است که بتوانند بهرهوری را افزایش و هزینهها را کاهش دهند. داشتن فضای سیاسی بدون تنش جهانی و منطقهای و همچنین فرهنگسازی عمومی و واقعی از مولفههای آن به شمار میآید.
این کارشناس بازار سرمایه افزود: در مجموع دامن زدن به اینکه بانکها در بحران قرار دارند، برای کل مملکت، دولت و بازار سرمایه خطری بزرگ است و این موضوع بازار سرمایه را تضعیف خواهد کرد و در نتیجه همه فعالان این بازار زیان خواهند کرد.
رضوی امیری اضافه کرد: اولین نتیجه تقسیمبندی بانکها به موسسات کمریسک و پرریسک که متاسفانه اخیرا از سوی یک مدیر سرمایهگذاری به کار رفته، هجوم مردم به بانکها خواهد بود و همه میدانیم که هیچ بانکی در آن واحد نقدینگی کافی جهت جوابگویی به این درخواستها را نخواهد داشت و اتفاقی خواهد افتاد که جمع کردن آن بسیار مشکل است.
وی در پایان گفت: از بزرگان بازار سرمایه تقاضا دارم در فضای مجازی به این مهم توجه داشته باشند و بازار مالی را که هماکنون بیش از ۸۰ درصد از منابع مالی صنایع، ساختمان و ... را تامین میکند، نهتنها تضعیف نکنند بلکه راهکارهای لازم بابت پویندگی آن که مورد تقاضای ریاستجمهوری نیز است، را ارائه دهند.
دروازه بینالملل اینترنت خوزستان وظیفه توزیع متوازن پهنای باند اینترنت در استانهای غربی و جنوبی کشور را برعهده دارد و میتواند باعث افزایش ترانزیت ارتباطات منطقه از طریق ایران شود.
ایجاد و توسعه مراکز متعدد تبادل ترافیک داده ملی با هدف بهبود گردش اطلاعات در داخل کشور صورت میگیرد تا در صورت اختلال احتمالی در یک مرکز، سایر مراکز به فعالیت خود ادامه داده و در عین حال، قطع ارتباطات بینالمللی مشکلی در شبکه داخلی کشور ایجاد نکند.
همچنین با راهاندازی گیتوی بینالملل شاهد ارتقای کیفیت و کمیت پهنای باند اینترنت خواهیم بود که از طریق توزیع پهنای باند بر اساس تعداد جمعیت اتفاق میافتد.
شرکت ارتباطات زیرساخت در سال 95 موفق به راهاندازی مراکز تبادل ترافیک داده ملی در شهرهای تهران، تبریز، شیراز، مشهد و قم شد که شمار زیادی از تولیدکنندگان محتوا توانستند از مزایای حضور در این بستر بهره برده و کاربران خود را در کوتاهترین زمان ممکن به چند برابر ارتقا دهند.
ششمین مرکز تبادل ترافیک داده ملی نیز خرداد ماه سال جاری در شهر اهواز به بهرهبرداری رسید تا فرصتی برای توسعه کسب و کار نیروهای خلاق بومی این منطقه و شرکتهای دانش بنیان ایجاد کند. همچنین پنجمین دروازه بینالملل اینترنت کشور در اهواز به صورت رسمی افتتاح شد.
ترانزیت ارتباطات بینالملل کشورهای همسایه
محمدجواد آذری -مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت- با اشاره به راهاندازی دروازه بینالملل اینترنت در استان خوزستان گفت: این استان دارای یک موقعیت سوقالجیشی است که میتواند ترانزیت ارتباطات بینالملل کشورهای همسایه را رقم بزند.
ارتباطات بینالملل کشور عراق میتواند از طریق کشور ترکیه نیز برقرار شود و ما در رقابت با ترکیه هستیم تا بتوانیم ارتباطات عراق را ترانزیت کنیم. لازمه این موضوع، نزدیکی ما به بازار عراق با ارائه ارتباطات باکیفیت و دسترسی خوب و سرویس مناسب است.
او در ادامه خاطرنشان کرد: از این جهت، اهواز را برای دروازه بینالملل ارتباطات کشور انتخاب کردیم که هم از این طریق، استانهای همجوار به اینترنت دسترسی داشته و کیفیت ارتباطات افزایش یابد و نیز این امکان به وجود بیاید که بتوانیم بازار عراق را از طریق مرز فاو تامین کنیم و سرویس باکیفیت و با قیمت مناسب در اختیار عراق قرار دهیم و در نهایت بازار محتوای داخلی خودمان را در عراق ایجاد کنیم.
جهرمی با بیان اینکه شهر اهواز گذرگاه بینالملل کشور عراق قرار میگیرد، گفت: در گذشته اگر یک کاربر عراقی میخواست محتوایی را در خوزستان به دست آورد، ابتدا درخواستش به فرانکفورت بعد تهران و بعد به خوزستان میرسید. با افتتاح این گذرگاه، این درخواست به صورت مستقیم صورت میگیرد و این امر، افزایش سرعت و کیفیت را به همراه دارد.
آغاز عملیات میزبانی سرور
مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت با اعلام شروع عملیات اجرایی مرکز کولوکیشن (میزبانی سرور) شرکت ارتباطات زیرساخت با ظرفیت 60 رک در مرکز مخابراتی اهواز، تاکید کرد: ظرف یک سال آینده، این مرکز برای بهرهبرداری آماده میشود و افتتاح این پروژه به دارندگان محتوا برای بازار هدف کمک میکند که محتوای خود را در استان خوزستان استقرار دهند و شرایط کیفی داشته باشند.
وی خوزستان را پنجمین استان مصرفکننده محصولات فناوری در کشور دانست و گفت: باید برای این بازار مصرف، محتوای داخلی با شرایط کیفی بهتر، فراهم شود. به همین دلیل در نقشه شبکه ملی اطلاعات، یکی از مراکز تبادل داده، شهر اهواز در نظر گرفته شد که امروز به عنوان ششمین مرکز تبادل اطلاعات شبکه ملی اطلاعات (IXP ) وارد مدار میشود.
علاوه بر اتصال IXP اهواز، شبکه IP ترانزیت ملی نیز از فروردین ماه در 35 نقطه کشور از جمله اهواز استقرار یافته و درحال واگذاری سرویس است که قیمت اتصال محتوای داخلی به شبکه ملی اطلاعات را به طرز قابل توجهی کاهش میدهد.
با اجرای این پروژهها، هزینه محتوای داخلی برای تزریق اطلاعات به شبکه ملی اطلاعات، به صفر می رسد و این موضوع، کمک بزرگی برای توسعه محتوای داخلی است که ثمره نهایی آن، تکاپو برای توسعه سرویسها و اپلیکیشنهای بومی و ایجاد اشتغال خواهد بود.
وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی صبح امروز در راس هیاتی اقتصادی ، اجتماعی به کرواسی سفر کرد.
وزیر کار در اولین روز کاری خود در زاگرب با خانم دکتر مارتینا دالیچ، معاون و نخست وزیر و وزیر اقتصاد کراووسی و مارکو پاویچ، وزیر کار و امور بازنشستگان کرواسی دیدار و گفت و کرد.
در این دیدار وزیر اقتصاد کراووسی از برقراری و گسترش رابطه بانکی بین ایران و کراوسی خبر داد.
همچنین مذاکرات مفید و سازنده ای در خصوص تبادل دانش در حوزه امور بازنشستگان انجام پذیرفت. سرمایه گذاری طرف کراوات در صنعت برق بویژه توربین های برقی، تولید واگنهای برقی در ایران ، واردات کشاورزی از ایران و انتقال دانش در حوزه کشتیرانی از دیگر موارد گفت و گو شده بود.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی همچنین از شرکت الکتروصنعتی کونچار نیز بازدید کرد.
مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور گفت: برنامهریزیهایی صورت گرفت تا بتوان با شناسایی تاسیسات حساس نسبت به برق تجهیزات اضطراری را وارد مدار کرد تا در تابستان درپی قطع برق دچار بحران بیآبی نشویم.
حمید رضا جانباز درگفتگو با خبرنگار ایسنا با بیان اینکه قطع برق می تواند مشکلاتی را در تامین آب ایجاد کند اظهار کرد: برای جلوگیری از این مسئله برای برخی از نقاط جنوبی کشور که تاسیسات حساس داشتند ژانراتورهای اضطراری برق تهیه شده و یک برنامه نیز در خصوص احداث نیروگاه توسط وزارت نیرو تدوین شده است.
او ادامه داد: بر اساس این برنامه قرار است در مکانهایی که دسترسی به گاز وجود دارد نیروگاه تولید پراکنده احداث شود، به طور خاص در تصویه خانه شماره دو اهواز این کار اتفاق افتاده افتاده و قرار است که بخش خصوصی یک نیروگاه احداث کندکه بر اساس برنلامعه ریزی های صورت گرفته این نیروگاه در حالت عادی برق را به شبکه سراسری توزیع کند و در مواقع اضطرار نیز که شبکه سراسری دچار قطع برق می شود ایستگاه پمپاژ وارد مدار شود.
مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور با بیان اینکه برای مابقی نقاط کشور نیز این تجهیزات در نظر گرفته شده است عنوان کرد: برخی از مخازن و ایستگاههای پمپاژ نیز از مولدهای خورشیدی استفاده میکنند و در مجموع به سمت شرایطی پیش می رویم که درزمان قطع برق تامین آب دچار مشکل نشود.
به گفته جانباز: اگر بخواهیم این کار را برای کل تاسیات کشور انجام دهیم بسیار پرهزینه و غیر قابل اجرا است لذا برای برخی از تاسیاست که بتوان پایداری خدمات را به وجود آورد این کار را انجام خواهد شد.
وی همچنین در خصوص وضیعت منابع آب زابل و اهواز عنوان کرد: در روزهای گذشته در زابل به دلیل به وجود آمدن مشکل فنی شاهد قطع اب بودیم که این مسئله نیز با همکاری مسئولان آبی به سرعت برطرف شد واین مسئله به هیچ عنوان با کمبود منابع آب در ارتباط نیست.
وی ادامه داد:در شهر اهواز نیز قطع اب به علت آتش سوزی در پستهای برق در پی افزایش گرما به وجود آمد که این مسئله نیز با پیگیری همکاران رفع شده اما با توجه به استمرار هوای گرم در استان خوزستان مشکلاتی برای تامین اب در برخی نقاط به وجود آمده که سعی کردیم از طر یق سامانههای آب رسانی این مشکل را رفع کنیم.
یک استاد دانشگاه با بیان این که خطر مهاجرت نخبگان حوزه فناوری اطلاعات و مخابرات بسیار جدی است، اظهار کرد: دانشگاهها و شرکتهای اروپایی و آمریکایی حتی در بدترین شرایط سیاسی در روابط با دولت ایران اما از جذب نخبگان ایرانی در حوزههای فناوری اطلاعات و مخابرات غافل نمی شوند.
شهریار پورآذین در گفتوگو با ایسنا، با بیان این که حرف ایجاد اشتغال برای جذب نخبگان حوزه فناوری اطلاعات کفایت نمیکند، بر حمایتهای معنوی و دادن منابعی که زمینهی بروز تواناییها و خلاقیتهای این افراد را دربرداشته باشد، تاکید کرد.
او ادامه داد: این مساله زمانی اهمیت بیشتری مییابد که بدانیم حوزه آی تی در واقع فرافناوری به حساب میآید که در این زمینه نخبههای دانشگاهی ما که در واقع سرمایههای ملی کشور هستند، به راحتی از کشور خارج میشوند.
وی در خصوص اهمیت حوزه فناوری اطلاعات در عصر جدید، گفت: امروزه هر فعالیت اقتصادی نیازمند به حوزه فناوری اطلاعات است و اگر این فرافناوری امروزه وجود نداشته باشد طراحی و ساخت بدنه هواپیما، تونلهای عظیم، توربینهای بادی و بسیاری صنایع دیگر مختل میشود. امروز صادراتی که برخی کشورهای قدرتمند در عرصه فناوری اطلاعات به دنیا دارند حتی از صادرات نفت هم بیشتر است.
این استاد دانشگاه با تاکید بر نقش حمایتی دستگاههای دولتی از نخبههای حوزه فناوری اطلاعات برای جلوگیری از مهاجرت آنها به کشورهای خارجی، ادامه داد: این که دولت بیاید و یک حمایت مالی بدون برنامه و همگانی از فارغالتحصیلان این حوزه داشته باشد، کاری از پیش نمیبرد. دولت باید حمایتهای مالی برنامه ریزی شده و هدفمندی از دانش آموختگان و نخبههای برتر حوزه فناوری اطلاعات برای منصرف کردن آنها از مهاجرت به دیگر کشورها داشته باشد.
پورآذین با بیان این که حمایت مالی همگانی و حرف دادن وامهای اشتغال توسط وزارت کار عملا یکسری افراد متوسط و ضعیف را جذب میکند، گفت: بدیهی است که افراد متوسط و ضعیف در حوزههای دانشگاهی فناوری اطلاعات و مخابرات که در خارج از کشور جایی ندارند، توسط اینگونه وامها در داخل جذب میشوند. در حالی که اینها برای افراد نخبه جذابیتی ندارد و در نتیجه نیز نمیتواند آنها را قانع کند.
وی با تاکید بر لزوم حمایت از نخبههای حوزه فناوری اطلاعات درباره راههای شناسایی و حمایت از این افراد، اظهار کرد: شناسایی و حمایت از نخبگان اساساس باید از دوران دبیرستان و حتی قبل از آن آغاز شود. مرکز مطالعات استراتژیک و سازمان فناوری اطلاعات باید تشریک مساعی کنند تا بتوانند به جایی برسند که نخبهها را رصد و برای جذب آنها برنامه ریزی کنند.
این استاد دانشگاه در پایان با بیان این که حرف ایجاد اشتغال برای یک فرد نخبه در حوزه فناوری اطلاعات نمیتواند او را از مهاجرت منصرف کند، بر عوامل معنوی دخیل در این قضیه تاکید کرد و گفت: مسالهی مهم برای یک فرد نخبه صرفا شغل نیست، بلکه قدرت تاثیر گذاری و خلاقیت است. از این رو برای حفظ این افراد باید زمینهی ایجاد اشتغال در بالاترین سطوح ممکن و در نقاط کلیدی فراهم شود تا این افراد بتوانند در این حوزه ایجاد ثروت کنند و این ثروت نیز توسط همین افراد نخبه مدیریت شود.
دیدگاه کاربران