تعبیر خواب آواز
تعبیر خواب آواز
بر اساس تعبیر خواب منوچهر مطیعی (تهرانی)
در اینجا منظور از آواز، صدا و صوت آهنگ دار نیست. آن چنان که میدانیم آواز میخوانند و گاهی نیز موسیقی آواز خواننده را همراهی میکند.
در این جا منظور از آواز صدا و بانگ انسان به هنگام سخن گفتن است.
اگر مردی در خواب ببیند که صدا و آوازش بلند شده، به طوری که تا دوردستها میرود و مردم از شنیدن آواز او خوششان میآید، نشان خرمی است و گویای شهرت و آوازه و اینکه در میان مردم بزرگی کسب میکند.
اگر مردی ببیند که صدا میکند، اما در عالم خواب بانگ او به گوش کسی نمیرسد، از جاه و منزلت میافتد؛ یعنی طوری میشود که کسی از او یاد نمیکند.
«ابن سیرین» از کرمانی نقل میکند که به طور کلی داشتن صدا برای مردان نیکو است و گویای نام و آوازه و شهرت است. ولی برای زنان نیکو نیست، آن چنان که در بیداری نیز شایسته نیست زن طوری حرف بزند که صدایش را مردان بیگانه بشنوند. در خواب نیز داشتن صدای بلند و آواز رسا برای زنان نامیمون و مکروه قید گردیده است.
صدا چیست؟
اما صدا وسیلهای است برای ابراز اندیشه و تمایلات ما و انعکاسی است از خواستههای ما که سخن گفتن بدیهیترین و منظمترین نوع آن است.
باید دید در خواب به چه منظور صدا میکنیم.
صدایی که از روی شادی باشد، در خواب بد نیست و چنانچه بر مبنای ناراحتی صدا میکنیم، واکنش هراسی است که از آینده داریم و چه بسا روح ما از واقعهای خبر می دهد که در روزهای آتی اتفاق میافتد.
شنیدن صدای دیگران هم تأویلات مختلف دارد.
صدای آشنا، دوستی و محبت است. صدای ناآشنا و آواز کسی که دیده نمیشود و در خواب خود او را نمیبینیم، خبری است که از یک مسافر دور رفته به شما میرسد و چنانچه مسافری ندارید، کسی خبری به شما میدهد که این خبر میتواند خبری خوش باشد.
داستانی زیبا در مورد تعبیر فریاد در خواب
مرد جوانی به من مراجعه کرد و گفت همسرم گاهی شبها در خواب فریاد میکشد. از او خواستم همسرش را نزد من بیاورد. روز بعد زن و شوهر آمدند. از خانم پرسیدم آیا در خواب نیز حالت فریاد کشیدن داری؟ خواب فریاد کشیدن میبینی؟ پاسخ داد: نه. شبهایی پیش میآید که با کسی دعوا میکنم و یا میخواهم جیغ بکشم، اما صدا بیرون نمیآید. گویی گلویم را گرفته اند. صبح که از خواب بیدار میشوم، شوهرم میگوید دیشب در خواب ناله میکردی و فریاد میکشیدی.
به خانم گفتم: «شما رازی دارید که نمیتوانید با کسی در میان بنهید. ضمیر ناخوداگاه شما توانایی تحمل اختفای این واقعیت را ندارد. می خواهد به همگان بگوید و سبک کند، اما ضمیر آگاه شما یعنی عقل شما مانع میشود و همیشه این کشاکش در روح شما هست. شبهایی که این احساس در شما اوج میگیرد، فریاد میکشید…»
خانم گفت: «شما نوشتهاید که این حالت نشانهی تنزل شأن و مقام است. «گفتم: آن نوشته در مورد شما صدق نمیکند، وضع شما کاملا متفاوت است و جز آنچه که گفتم نیست. مدتی گذشت.
نتیجه داستان
یک روز همان آقا را دیدم و حال همسرش را پرسیدم. گفت: دیگر در خواب فریاد نمیکشد. گفتم آیا در زندگیش هیچ رازی نبود که فاش شده باشد. گفت: «چرا، او فرزند واقعی پدر و مادرش نیست. زن و شوهری بچهدار نمیشوند و تصادفا دختر چند روزهای را سر راه مییابند و به فرزندی میپذیرند و به خانه میبرند. او این را میدانسته، اما پدر و مادرش به من که دامادشان شده بودم، نمیگفتند. همسرم همیشه بیم این را داشت که مبادا من با اطلاع از این موضوع نسبت به او تغییر دید و روش بدهم.
ملاحظه میفرمایید که شرایط در یک مورد خاص نیز کاملا فرق پیدا میکند. این نکتهای است که معبر باید در نظر بگیرد و معبر آگاه حتما توجه و عنایت کافی دارد.
چگونه ها را از ما بخواهید
ویکی چجور
پایگاه تخصصی چکونگی انجام کار
دیدگاه کاربران