روند تکاملی ساز و هنر آشیقی ساز مثل همه آلات موسیقی دیگر شکل اولیه خود را حفظ نکرده است. اما به طور کلی آنچه مهم است تحول نقش اجتماعی این هنر مردمی است که در طول تاریخ بسته به دوران خود نقش و ویژگی تازهای داشته است. مثلا اگر شامانها را اجداد نخستین آشیقها بدانیم، نقش آشیق در جایگاه شامان مراقبت از قبیله در مقابل نیروهای خبیث بوده است. او فردی بوده که با هنر جادویی کلام، موسیقی و حرکتهای موزون نیروهای طبیعی را تسخیر و با ارواح ارتباط برقرار میکرده، بیماریها را با نیروی ویژهاش شفا میداده و بلایای طبیعی را دور میکرده است.
بعدها نمود غیرقابل انکار آشیق در "کتاب دده قورقود" با نام اوزان نمایان میشود. دده قورقود در داستانهای این کتاب شخصیتی پیغمبرگونه دارد. او به عنوان مردی حکیم با چهرهای روحانی و قدرتی معنوی حاضر میشود، در بین ایل حرمتی در حد تقدس دارد، عمرش بیش از عمر یک انسان معمولی است و از حکمت دنیا و ماوراالطبیعه باخبر است. قهرمانان از او نام میگیرند و مردم عادی از پندهای فیلسوفانهاش برای سوالات بنیادین بشر راجع به مرگ، زندگی، عشق و … پاسخ مییابند.
بیشک پدیده دده قورقود نه تنها برای بازشناخت هنر آشیقی بلکه برای شناخت تاریخ، فرهنگ و عادات زندگی مردم آذربایجان نیاز به بررسیهای آکادمیک عمیق دارد. در دوران بعد از دده قورقود روند تکاملی آشیق و ساز را از داستانهای حماسی مانند کوراوغلو و یا از داستانهای عاشقانه مثل اصلی-کرم میتوان دنبال کرد. گرچه تاریخ شکلگیری این داستانها مشخص نیست و هنوز هم عناصر اساطیری در جایجای داستانها مشخص است اما به طور کلی شکل معاصر این داستانها مربوط به مناسبات دوران فئودالیته میباشد. آشیق در داستانها نقشی اساسی در مبارزات مردم علیه خانها و فئودالها بازی میکند.
صنعت آشیقی تنها در یک دوره زمانی خاص از شکل مردمیخود بیرون میآید و آن زمانی است که شاه اسماعیل که خود نیز شعر میسرود- آشیقها را به مانند مریدان مذهبی به دربارش راه میدهد. چهار صد آشیق معروف آن زمان و در راس آنها آشیق قربانی نقش مشوقهای سپاهیان شاه اسماعیل صفوی قبل از جنگ را بر عهده میگیرند. آنها همچنین مراسم شادی و عزاداری حکومتی در دربار صفوی را برگزار میکنند. در این دوران و پس از آن عقاید مذهبی اسلامیبا ادبیات آشیقها آمیخته میشود.
در دوران قاجار "آشیق علعسگر" جدا از شخصیت مردمی و عاشقپیشهاش درس حکمت و دین هم میدهد. هنگامیکه عهدنامه ترکمنچای آذربایجان را به دو قسمت میکند باز این آشیقها هستند که دردنامه گویای مردم این خطه میشوند و تاثیرات رنج جدایی را با آوای ساز در میآمیزند و باز میآفرینند. در دوران معاصر آشیقها در محل تجمات مردمیحضور دارند. به همین جهت بررسیهای اخیر درباره آشیقها، آنها را خنیاگرانی به شمار میآورد که در قهوهخانهها و عروسیها ترانهسرایی میکنند.
آشیق در انقلاب مشروطه برای حیدرعمیاوغلو، ستارخان و زینب پاشا شعر و داستان میسراید و روح انقلابی مردم را تقویت میکند. در انقلاب 21 آذر 1321 که منجر به خود مختاری یک ساله آذربایجان به رهبری محمد جعفر پیشوری شد صدای آشیق حسین جاوان با شفافیت بینظیرش بر روی گرامافونهای سنگی ثبت میشود. (بعد از این دوران ثبت و انتقال صدای آشیقها به دوران بعدی شروع شد(.
وقتی که نویسنده مردمی آذربایجان "صمد بهرنگی" در رود آراز غرق میشود، این ساز و آواز آشیق است که از زبان یاشار و اولدوز نغمههای پر از فراق و حسرت برای صمد بهرنگی باز میگوید. در انقلاب 57 در تب و تاب سیاسی جو دانشگاه تبریز آشیق حسن اسکندری سرود "من فداییام" را میخواند. بعد از انقلاب به مدت کوتاهی صدای آشیقها از رادیو و تلویزیون دولتی به گوش میرسد اما به دلیل ممنوعیت موسیقی این هنر به مدت بیش از یک دهه به حاشیه رانده میشود. بعد از سالهای 1370 با رشد حرکتهای حقطلبانه ملی در آذربایجان آشیقها در کنار این جنبش قرار میگیرند. در تجمعات اعتراضی مردمی در قلعه بابک آشیقها حضور محسوس و موثری دارند. همچنین به دلیل سیاستهای نرم دولتی در مقابل موسیقی، هنر آشیقی به فستیوالهای داخلی و خارجی راه مییابد.
امروزه به دلیل تغییر فرم زندگی و رشد سریع فرهنگ شهرنشینی فرصتهای ویژه این هنر مردمیمحدود شده است. اگرچه در سالهای اخیر فرم نوینتری هم از این هنر شکل گرفته که بیشک یکی از شاخصترین نمودهای آن گروه دالغا و شخص چنگیز مهدیپور میباشد. ایشان ساز آذربایجانی را نت نویسی کردند و ملودیهای آن را با تنظیمهای مدرنتر و منسجمتری در کنسرتهای مختلف ارائه دادند.
این جریان نوین به دنبال رشد کیفی آهنگهای ساز و تجربههای تازه در فرم و ساختار هارمونیک ملودیها شکل گرفته است. اما با این وجود به دلیل کمبود مراکز علمی تحت حمایت بودجههای دولتی و بیتوجهی غیر مسئولانه به ارزشهای موسیقی آذربایجان هنر آشیقی هم جزو میراثی به شمار میآید که نیاز به محافظت دارد و در صورت عدم توجه بخش مهمیاز آن از میان خواهد رفت. بیشک ساز و هنر آشیقی میبایست همانند همه انواع موسیقی وارد مرحله تازهای شود و آن امکان تبادل، تلفیق و تعاملی است که با موسیقی دیگر ملتها میتواند داشته باشد. پر واضح است این مهم جز با شناختن و شناساندن این هنر افسون کننده میسر نخواهد شد.
با سلام بنده خیلی علاقه به ساز قوپوز دارم ولی در نواختن ان عاجزم ایا کتابی در این مورد برای یاد گرفتن این ساز وجود دارد اگر وجود دارد چگونه می توانم انرا تهیه کنم لطفا راهنماییم کنید
با عرض سلام و وقت بخیر
خوشحالم که این مطلب مورد پسند عزیزان قرار گرفته
کتابی که در این مورد وجود دارد
تحت عنوان قوپوز با تالیف استاد چنگیز مهدی پور هست که در کتابفروشی ها موجود است
با سلام
واقعا ازین که این اطلاعات عالی و کاربردی رو در اختیار عموم قرار دادید بسیار تشکر میکنم.
واقعا عالی بود.
سلام، مدت زمان معمول برای یاد گرفتن ساز قوپوز در حد مبتدی چقدر هست؟
بعضی مطالبتون غیر حقیقی هستش، و قوپوز فقط قوپوز هستش دیگه بهش نمیان دو تار بگن،
بعد اینکه اصالت قوپوز مال منطقه آذربایجانه، و اشتباهات خیلی زیاد که واقعا با این کارتون ظلم میکنید به تمام مردم آذربایجان،
واقعا حیف
سلام شب بخیر
من خودم نوازنده هستم،البته ن نوازنده قوپوز بلکه چوگور و اهل ساوه هستم در اصل ساز تخصصی بنده نی هست و مدت ۱۵ساله که نی کار میکنم و در گروه موسیقی که در ساوه داریم در بعضی از آهنگ های ترکی چوگور میزنم و چون خواننده ترکی بلد نیست بنده خودم میخونم،این مطالب رو گفتم که کمکی از شما درخواست کنم: میخواستم بدونم سیم زارنجی در دستگاه اصفهان و شور و افشاری بایدچه نتی کوک شود؟
ممنون میشم کمکم کنید
با سلام وقت تون بخیر.من یکی از نوازندگان این ساز هستم. ممنونم که این مطالب رو ارائه دادین خیلی خوب بودن ولی یه خواهشی داشتم اونم اینه که بعضی از این نکاتتون درست نیستند اگر که ممکن باشه اصلاحشون کنین. از دست منم هر کمکی بیاد در خدمتتوم